loading...

Delta Law

مجله دلتا

بازدید : 240
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

پرداخت نفقه فرزند وظيفه پدر است و پس از فوت يا در صورت عدم توانايي مالي وي، نفقه تحت شرايط خاصي بر عهده پدربزرگ پدري خواهد بود.

نفقه فرزند

نفقه فرزند در درجه اول به عهده پدر است، ولي گاهي پدر از نظر مالي در شرايطي نيست كه بتواند به فرزندان خود نفقه بپردازد و يا اينكه در قيد حيات نيست. در اين گونه موارد پرداخت نفقه تحت ضوابط خاصي به عهده جد پدري قرار مي‌گيرد. در اين مقاله به بررسي شرايط و چگونگي مطالبه نفقه از پدر بزرگ پرداخته شده است. در ادامه با مجله حقوقي مجله دلتا همراه باشيد.

نفقه فرزند

طبق قانون مدني، پرداخت نفقه وظيفه پدر است. پس از فوت يا به دليل عدم توانايي مالي وي، نفقه به عهده اجداد پدري است. در صورت ‌نبودن پدر و اجداد پدري و يا عدم قدرت مالي آن‌ها، نفقه بر عهده مادر است. ‌هر گاه مادر هم در قيد حيات نباشد و يا قادر به انفاق نباشد، اين امر به عهده اجداد مادري و اجداد پدري است.

مطالبه نفقه فرزند

شرايط گرفتن نفقه از پدر شوهر

در قسمت قبل توضيح داده شد كه در صورت فوت پدر يا در صورت عدم تمكن مالي وي براي پرداخت نفقه به فرزندان، انجام اين تكليف به عهده پدر بزرگ پدري قرار مي‌گيرد. اما پرداخت نفقه به نوه كه در قانون مدني به آن نفقه اقارب مي‌گويند، فقط در صورت وجود شرايط قانوني امكانپذير است. اين شرايط در زير ذكر داده شده است.
۱. پدر بزرگ تمكن مالي براي پرداخت نفقه به نوه‌هاي خود را داشته باشد. بنابراين اگر پدر بزرگ توان مالي براي پرداخت نفقه را نداشته باشد، تكليفي از اين بابت نخواهد داشت و پرداخت نفقه به عهده مادر قرار مي‌گيرد.
۲. فرزند استحقاق دريافت نفقه را داشته باشد. يعني اينكه وي توانايي مالي لازم براي تامين مخارج خود را نداشته و نتواند با اشتغال به كاري امرار معاش كند.
٣.فقط نفقه آينده فرزند را مي‌توان از پدر بزرگ دريافت كرد و نفقه مربوط به گذشته قابل مطالبه نيست.
لازم به ذكر است كه در صورت وجود شرايط قانوني مذكور ، پدر بزرگ يا جد پدري مكلف به پرداخت نفقه است و در صورت عدم پرداخت نفقه، مي‌توان به جرم ترك انفاق از او شكايت كرد.

دريافت نفقه فرزند از پدرشوهر

دادخواست نفقه فرزند از طرف مادر

گاهي پدربزرگ با داشتن تمكن مالي، از پرداخت نفقه خودداري مي‌كند كه در اين صورت مي‌توان به دادگاه مراجعه و مطالبه نفقه از پدر بزرگ را خواستار شد. در اين شرايط شخص ذينفع كه اغلب مادر فرزند است بايد به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست نفقه فرزند از جد پدري را به دادگاه تقديم ‌كند. در صورتيكه دادگاه تقاضاي مطالبه نفقه فرزند از پدر بزرگ را با توجه به شرايط و مدارك قانوني تشخيص دهد، حكم به پرداخت نفقه توسط جد پدري صادر خواهد كرد. لازم به ذكر است كه دادگاه خانواده صلاحيت رسيدگي به دعواي مطالبه نفقه فرزند از پدربزرگ را دارد و شخص ذي‌نفع كه معمولاً مادر كودك است بايد به اين دادگاه مراجعه كند.

مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با قوانين پرداخت نفقه فرزند مطلب “نفقه فرزندان و اصولي كه براي پرداخت آن بايد بدانيم” را مطالعه كنيد.

بازدید : 271
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

طبق قانون شخصي كه موظف به پرداخت يك بدهي مشخص شده است، در صورت عدم پرداخت يا ناتواني از پرداخت، بدهي مذكور قابل وصول از اموال و دارايي وي است. اما توقيف منزل براي مهريه شرايط قوانين خاص خود را دارد.

توقيف منزل

مهريه حق بديهي و قانوني زن است كه هنگام عقد ازدواج تعيين مي‌شود. وظيفه شوهر است كه اين حق را هر زمان كه وي درخواست كرد، پرداخت كند. بنابراين اگر به هر دليلي شوهر از وظيفه خود سر باز زند، زن مي‌تواند دعوي خود را در دادگاه خانواده مطرح كند و درخواست توقيف اموال شوهر را از دادگاه مطالبه كند. حال در اين نوشتار مي‌خواهيم بررسي كنيم كه آيا توقيف منزل مسكوني شوهر براي مطالبه مهريه امكانپذير است؟ در ادامه با مجله حقوقي مجله دلتا همراه باشيد.

مراحل توقيف اموال براي مهريه

زن براي مطالبه مهريه خود مي‌تواند از طريق مرجع اجراي ثبت اسناد رسمي و يا دادگاه اقدام كند. در صورت مراجعه به اجراي ثبت اسناد رسمي اين امكان وجود دارد تا از اموال قابل توقيف شوهر استعلام گرفته شود. مرجع صالح ديگر براي اين مطالبه، دادگاه خانواده است. زن مي‌تواند در دادخواست مهريه، تقاضاي توقيف اموال مانند توقيف منزل مسكوني براي مهريه، هزينه حق الوكاله وكيل و هزينه تمبر را به دادگاه خانواده ارائه دهد. اگر در موردي وي توانايي پرداخت هزينه دادرسي را نداشته باشد، اين امكان وجود دارد كه وي دادخواست اعسار (ناتوان از پرداخت) را به دادگاه خانواده تسليم كند. دادخواست اعسار زن در دادگاه بررسي و در صورت اثبات اعسار، وي از پرداخت هزينه دادرسي معاف مي‌شود.

توقيف منزل براي مهريه

اموال قابل توقيف شوهر كدامند؟

طبق قانون شخصي كه موظف به پرداخت يك بدهي مشخص شده است، در صورت عدم پرداخت يا ناتواني از پرداخت، بدهي مذكور قابل وصول از اموال و دارايي وي است. بنابراين وصول مهريه نيز مي‌تواند از اموال تحت تملك شوهر صورت گيرد. زن مي‌تواند اموال شوهر از قبيل منزل، پول نقد، خودرو و… را به دادگاه معرفي كند تا با توقيف و فروش آن همه يا بخشي از مهريه را دريافت كند. البته لازم به ذكر است كه روند توقيف اموال شامل استثنا نيز مي‌شود. طبق نظر قانون هر مالي قابل توقيف نيست، توقيف مختص اموالي است كه جزء مستثنيات دين نباشند. مستثنيات دين آن دسته از اموالي است كه طبق عرف براي زندگي مديون ضروري است. مستثنيات دين شامل موارد ذيل است:

  • موجودي آذوقه مورد نياز مديون و افراد تحت تكفلش براي مدتي كه طبق عرف آذوقه ذخيره مي‌شود.
  • اثاثيه ضروري زندگي مديون و افراد تحت تفكل وي
  • منزل مسكوني كه طبق عرف در حد حالت اعسار مديون باشد
  • ابزار كار و وسايل مورد نياز پيشه وران، كشاورزان، كسبه و… كه توسط آن براي خود و افراد تحت تكفلشان كسب روزي مي‌كنند.(كاميون باربري، تاكسي و هر خودرويي كه وسيله امرار معاش است)
  • ابزار و كتب علمي، جزوات، تحقيقات و… مورد استفاده براي محققان و اشخاص اهل علم
  • تلفن شخصي
  • مبلغي كه در زمان عقد اجاره پرداخت گرديده است كه طبق عرف در حد حالت اعسار مديون باشد.

توقيف منزل شوهر براي مهريه

بنابراين اگر منزل شوهر ارزشي بيش از حالت اعسار او طبق عرف داشته باشد و اموال ديگري از او براي توقيف موجود نباشد، مديون موظف به فروش آن با نظارت نماينده مرجع اجرايي است و با مبلغ به دست آمده منزلي در حد حالت اعسار براي خود مهيا كند و مابقي مبلغ توقيف گردد. در صورت مقاومت مديون نسبت به فروش منزل، توقيف منزل مسكوني براي مهريه انجام مي گيرد. مال توقيفي در مرحله بعد توسط مرجع اجرايي به فروش رسيده و مبلغي در جهت تهيه منزل در حد حالت اعسار مديون طبق عرف، به وي بازگردانده مي‌شود.

شرايط دريافت حقوق شوهر چيست؟

در مواقعي كه شوهر كارمند بخش خصوصي يا دولت باشد و داراي حقوق و مزاياي مشخص باشد، در جهت مطالبه مهريه مي توان آن را توقيف كرد. كيفيت توقيف مستمري يا حقوق مديون بستگي به شرايط او دارد. بدين صورت كه در صورت متاهل بودن يا داراي فرزند بودن، يك چهارم از حقوقش قابل توقيف و پرداخت در جهت وصول مهريه مي باشد. در غير اين صورت، يك سوم از حقوق او قابل توقيف است. براي انجام اين امر زن بايد مستمري شوهرش را به دادگاه معرفي نمايد تا بعد از طي كردن مراحل قانوني، مهريه از محل مستمري پرداخت گردد.

مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با قوانين دريافت مهريه مطلب “مراحل قانوني دريافت مهريه چگونه است؟” را مطالعه كنيد.

بازدید : 275
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

براي تحقق جرم كلاهبرداري لازم است اقداماتي فريبكارانه از سوي كلاهبردار انجام شود. به عنوان مثال شخصي در هنگام فروش خانه خود معايب آن را به خريدار بازگو نمي‌كند و شخص خريدار پس از خريدن ملك متوجه خرابي و معايب مي‌شود. در اين صورت نمي‌توان فروشنده را كلاهبردار ناميد.

اثبات جرم كلاهبرداري

كلاهبرداري از جمله جرائمي است كه در اثر اعتماد به افراد سودجو اتفاق مي‌افتد. امروزه با توسعه و پيشرفت تكنولوژي راه‌هاي كلاهبرداري پيچيده‌تر و پيشرفته‌تر شده، و به همان اندازه اثبات تحقق كلاهبرداري نيز سخت‌تر و دشوارتر گرديده است. با اين حال قانون كيفري كشور، شرايط مشخصي براي اثبات جرم كلاهبرداري تعيين كرده كه در ادامه مجله دلتا به آن‌ها پرداخته شده است.

تعريف كلاهبرداري

جرم كلاهبرداري هنگامي رخ مي‌دهد كه شخصي با توسل به دروغ و يا استفاده از وسايل و ادعاهاي غيرواقعي مالك را فريب دهد تا مال خود را با رضايت، در اختيار او قرار دهد.

اثبات جرم كلاهبرداري

۱.مالباخته اثبات كند، كلاهبردار با استفاده از ادعاهاي دروغ و يا استفاده از وسايل و لوازم غير‌واقعي، وي را فريب داده است. به عنوان مثال كلاهبردار به دروغ خود را پزشك، مهندس ساختمان و يا كارمند دولت و… معرفي كرده است. اين مرحله يكي از سخت‌ترين مراحل اثبات كلاهبردار بودن شخص است چرا كه اثبات حرف‌هاي دروغين بدون داشتن شاهد كار بسيار سختي است.
۲. بردن مال توسط كلاهبردار را ثابت كند. يعني شخص متقلب پس از فريب افراد، مال آن‌ها را در اختيار خود قرار دهد.
بنابراين افراد مالباخته بايد دو مورد را براي اتهام كلاهبرداري در دادگاه اثبات كنند.

  • ضرر و زيان مالي قرباني
  • نفع بردن كلاهبردار از بردن مال وي

در صورتي كه به هر دليلي اين دو مورد در دادگاه ثابت نشود، نمي‌توان به كسي اتهام كلاهبرداري را وارد كرد.

جرم كلاهبرداري

شرايط تحقق كلاهبرداري

۱. براي تحقق جرم كلاهبرداري لازم است اقداماتي فريبكارانه از سوي كلاهبردار انجام شود. به عنوان مثال شخصي در هنگام فروش خانه خود معايب آن را به خريدار بازگو نمي‌كند و شخص خريدار پس از خريدن ملك متوجه خرابي و معايب مي‌شود. در اين صورت نمي‌توان فروشنده را كلاهبردار ناميد. زيرا در اين مثال نگفتن حقيقت، دليل بر دروغ گفتن نيست. حتي اگر فروشنده به طور عمد ايرادات را بيان نكرده باشد.
۲. وسايلي كه كلاهبردار براي فريب مال‌باخته استفاده كرده تقلبي باشد.
۳. مال‌باخته با وجود ناآگاهي و عدم اطلاع از تقلبي بودن وسايل فريب كلاهبردار را خورده باشد.
۴. اموال برده شده و تصرف شده توسط كلاهبردار متعلق به ديگري باشد.

مجازات جرم كلاهبرداري

با توجه به نوع، شرايط وقوع و عوامل مخففه و مشدده در كلاهبرداري، ميزان مجازات تعيين شده براي آن متفاوت است. اما بايد در نظر داشت كه در تمامي انواع مجازات ها علاوه بر مجازات معين شده، كلاهبردار بايد اصل مال را به صاحبش برگرداند. مجازات جرم كلاهبرداري به دو نوع ساده و مشدد تقسيم مي‌گردد كه در زير هر يك را به تفكيك بيان شده است.

كلاهبرداري

مجازات كلاهبرداري مشدد

به جرمي كلاهبرداري شديد گفته مي‌شود كه مرتكب كارمند دولت يا شهرداري‌ها و نهادهاي انقلابي باشد و يا مرتكب، خود را مامور دولت و موسسات دولتي معرفي كند. همچنين در جرم كلاهبرداري، اگر مرتكب براي انجام جرم كلاهبرداري عموم مردم را از طريق وسايل جمعي مثل تلويزيون، راديو و روزنامه فريب دهد، به اين نوع از كلاهبرداري كه ضرر آن به امنيت اجتماعي و اقتصادي عموم مردم وارد مي شود جرم كلاهبرداري شديد گفته مي‌شود. در اين صورت مرتكب علاوه بر اصل مال، به حبس از ۲ تا ۱۰ سال و انفصال از خدمات دولتي تا ابد و پرداخت جزاي نقدي محكوم خواهد شد.

مجازات كلاهبرداري ساده

جرم كلاهبرداري كه هيچ كدام از موارد كلاهبرداري مشدد نباشد، شامل جرم كلاهبرداري ساده خواهد بود، چون در اين نوع جرم، وسعت ضرر و زيان به مراتب كمتر از جرم مشدد است و گستردگي جرم كلاهبرداري مشدد را نخواهد داشت و بيشتر در ميان معاملات ساده ميان مردم اتفاق مي‌افتد. مجازات جرم كلاهبرداري ساده، حبس از ۱ سال تا ۷ سال و پرداخت جزاي نقدي معادل مالي كه دريافت كرده است و همچنين كلاهبردار بايد اصل مال را به صاحبش برگرداند. شايان ذكر است در صورت وجود دلايل و مداركي مبني بر تخفيف مجازات، دادگاه براي متهم حداقل مجازات حبس و انفصال ابد از خدمات دولتي در نظر مي‌گيرد، ولي نمي تواند به تعليق مجازات حكم دهد.

مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با جرم كلاهبرداري ملكي مطلب “كلاهبرداري ملكي ؛ و راه هاي پيشگيري از آن” را مطالعه كنيد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا....

بازدید : 255
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

هنگامي كه يك شركت تجاري در اداره ثبت شركت‌ها به ثبت مي‌رسد، به شركت مورد نظر يك شماره ثبت اختصاص داده مي‌شود كه اين شماره داراي اهميت بسياري است؛ زيرا با اين شماره، شركت شناخته مي‌شود.

استعلام شركت ها

استعلام موجوديت شركت ها از جمله مباحثي است كه در خصوص شركت‌ها مطرح مي‌شود. براي آشنايي بيشتر در اين خصوص در مجله دلتا به بررسي اين موضوع پرداخته است. در ادامه با مجله حقوقي دلتا همراه باشيد.

استعلام موجوديت شركت ها

هنگامي كه يك شركت تجاري در اداره ثبت شركت‌ها ثبت مي‌شود، به آن شركت يك شماره ثبت اختصاص داده مي‌شود كه اين شماره داراي اهميت بسياري است زيرا از طريق شماره مذكور، شركت شناخته مي‌شود و چون ممكن است در يك نقطه ديگر از كشور، نمونه‌اي همانند اين شماره ثبت وجود داشته باشد، سازمان املاك و اسناد كشور، به شركت‌ها كه افراد حقوقي ناميده مي‌شوند، شناسه ملي اختصاص مي‌دهد. شناسه ملي شماره‌اي ۱۱ رقمي است كه فقط به يك شركت اختصاص داده مي‌شود و در شناسايي و استعلام قانوني بودن شركت و موجوديت آن شركت مهم‌ترين نقش را دارد.

استعلام موجوديت شركت ها

ويژگي‌هاي شماره ثبت شركت

۱. ثابت و بدون تغيير است.
۲. شركت‌هايي كه شماره ثبت ندارند، غيرمجاز هستند.
۳. از طريق شماره ثبت هويت شركت يا موسسه شناسايي خواهد شد.
۴. در صورتي كه شركت داير باشد، توسط شماره ثبت قابل شناسايي خواهد بود.
۵. بهترين روش براي استعلام ثبت شركت است.
۶. به كمك شماره ثبت يك شركت، هويت شركت‎ها (اشخاص حقوقي) ثبت شده در سازمان‌هاي مختلفي از جمله وزارت كشور، اوقاف و امور خيريه و … قابل شناسايي است.
شايان ذكر است به هنگام استعلام شماره ثبت شركت‌ها ، مي‌توان نوع شركت، محل فعاليت آن و قانوني بودن يك شركت را بررسي كرد.

استعلام قانوني بودن شركت ها

روش‌هاي استعلام شركت ها

منبع قابل استناد براي همه اشخاص و سازمان‌هاي دولتي و خصوصي، سامانه استعلام شركت‌ها كشور است كه فقط نام شركت‌هاي معتبر در اين سامانه ثبت شده است. بنابراين افراد به منظور استعلام قانوني يك شركت بايد نام شركت يا شماره ثبت شركت و يا شناسه ملي شركت را در اين سامانه وارد كنند. در صورت وجود و ثبت قانوني يك شركت در اين سامانه، مي‌توان اطلاعات كاملي در مورد آن شركت تجاري را به دست آورد. شايان ذكر است براي گرفتن هرگونه استعلام از اداره ثبت شركت‌ها فقط مي‌توان به سامانه اينترنتي اين اداره مراجعه كرد، بنابراين افراد در خصوص كليه سوالات متداول در خصوص ثبت شركت‌ها در سايت اداره ثبت اسناد و املاك كل كشور، به آدرس www.ssaa.ir ذكر شده است.

مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با مراحل ثبت شركت مطلب “ثبت شركت در روزنامه رسمي چه مراحلي دارد؟” را مطالعه كنيد

بازدید : 229
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

مالكان به دليل اينكه اغلب خود توانايي سرمايه‌گذاري و دريافت وام‌هاي بانكي كلان را ندارند و از سوي ديگر از فن و تخصص لازم براي ساخت و ساز ملك برخوردار نيستند، با سازندگان قرارداد مشاركت در ساخت منعقد مي‌كنند. با مجله حقوقي دلتا همراه شويد.

مشاركت در ساخت

همواره در قرارداد‎هاي مشاركت در ساخت، نگراني مالك از اين جهت است كه ممكن است سازنده علاوه بر اينكه سهم او را از زمين مالك مي‎شود، به تعهدات خود عمل نكند. در مقابل سازنده دغدغه‎ اين را دارد كه در پايان قرارداد قدرالسهم و سرمايه‎اش از بين رود. در بررسي مشكلات ناشي از قراردادهاي مشاركت در ساخت به موارد عمده‎اي از مشكلات و مسايل حقوقي رسيده‎ايم كه بهتر است از آن‌ها اطلاع داشته باشيم. در مجله دلتا به بررسي چالش‌هاي حقوقي مشاركت در ساخت پرداخته شده است.

قوانين مشاركت در ساخت

هر چند ممكن است از سازنده به سبب عدم اجراي تعهداتش، ضمانت‌هايي مانند چك با مبالغي گرفته شود كه مي‌تواند تا اندازه‌اي اعتماد مالك را در مراحل ساخت جلب كند، اما به دليل پيشگيري از بروز برخي از مسائل، تمام موارد و تعهدات شامل مشخصات عمومي ساختمان بايد در قرارداد نوشته شود، ضمن اينكه انجام تعهدات دو طرف بايد داراي مدت زمان مشخص باشد و در صورتي كه يكي از دو طرف تعهدات خود در زمان مشخص شده را ناديده بگيرد و از اجراي آن سر باز زند. با تعيين ضمانت اجرا در قرارداد، ضرر و زيان طرف ديگر جبران خواهد شد. اين ضمانت اجرا به دو صورت تعيين مي‎شود يا خسارت روزانه يا مبلغي مقطوع كه در اصطلاح حقوقي وجه التزام مي‎گويند.

قوانين مشاركت در ساخت

يكي ديگر از مسايل مشكل ساز اين است كه گاهي اوقات شرط‌هاي مبهم، در خصوص احداث بناي اضافه در طبقه آخر يا واحد هاي تجاري در طبقه همكف يا كارهايي از اين قبيل خلاف آنچه در پروانه ساخت درج شده، در قرارداد نوشته مي‌شود. در اين موارد نيز به اين علت كه به ‎طور واضح در قرارداد اوليه تكليف ميزان سهم و تعهدات هر يك از دو طرف معين نشده بعضي از سازندگان، در شريك دانستن مالك در چنين بناهايي دچار ترديد مي‎شوند، حتي در برخي از مواقع كل بناي اضافه را متعلق به خود مي‎دانند.

گاهي نيز به فرض پرداخت جريمه‎ تخلف ساختماني، مالك از پرداخت اين جريمه خودداري مي‎كند و در صورتي‎ كه توافقي در اين مورد انجام نشود، منتهي به دعاوي طولاني مدت و پر هزينه خواهد شد.
براي اجتناب از به‎ وجود آمدن چنين مسائلي توصيه مي‎شود، از همان ابتدا به ‎طور شفاف چگونگي هزينه و سهم هريك از دو طرف از بناي اضافي احتمالي مشخص و در قرارداد نوشته شود در غير اين‎صورت چنانچه بعد از قرارد اوليه تصميم به ساخت بناي اضافي گرفته شد، حتماً يك قرارداد جداگانه نوشته و به‎ صورت متمم به قرارداد اوليه ضميمه شود.

چالش‌هاي حقوقي مشاركت در ساخت مربوط به پيش فروش سهم سازنده به افراد ديگر است. معمولاً سازندگاني كه سرمايه كافي براي ساخت ندارند و مي‌خواهند با سرمايه ديگران پروژه را تمام كنند اقدام به پيش فروش مي‎كنند و بعضاً مشاهده شده كه بعد از قرارداد ساخت و انجام شدن برخي اقدامات اوليه، مبالغ هنگفتي را به اميد ساخت و تحويل ساختمان موضوع قرارداد پيش فروش، از خريدار گرفته و متواري شده‌اند.

پيامدهاي مشاركت در ساخت

راه حل اين است‎ كه در قرارداد، حق پيش‌فروش واحدها براي سازنده محدود و تا حد امكان گرفته شود و در شرايط بسيار سخت، سازنده فقط حق فروش‌ بخشي از سهم خود، آن هم به نسبت پيشرفت پروژه و با تاييد مالك داشته باشد و يا تا قبل از اخذ پايان كار و انجام مراحل نهايي صدور سند تك برگي براي هر واحد جديد، حق فروش به شخص سوم را نداشته باشد. خريداران نيز دقت كنند تا زماني كه سند كلنگي هنوز به نام مالك است سازنده نمي‎تواند بدون امضاي مالك، ملك را بفروشد حتي اگر در قرارداد از طرف مالك اجازه‎ فروش داشته باشد.

ممكن است سازنده با تغييرات سليقه‎اي در نقشه هاي اوليه موجب تفاوت زيادي ميان ملك ساخته شده با نقشه‎هاي اوليه شود. اين اختلافات مي‎تواند شامل بخش‎هاي مختلفي از ملك شود؛ مانند: پي، فونداسيون، سقف ها و ستون هاي ساختمان تا مصالح و لوازم ظاهري مانند شيرآلات، كابينت ها، راه پله ها و سيستم هاي مختلف ساختمان.
در تمام اين موارد ذينفع، براي ثبات ادعا ابتدا بايد از شوراي حل اختلاف محل وقوع ملك تأمين دليل و سپس با پرداخت هزينه‌هاي دادرسي در دادگاه شكايت خود را طرح كند.

مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با قوانين مشاركت در ساخت “قرارداد مشاركت در ساخت و تعيين سهم شركا” را مطالعه كنيد.

بازدید : 254
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

در قانون مجازات اسلامي؛ تصاوير، فيلم‌ها و ساير اطلاعات كاربران در فضاي مجازي مورد حمايت قرار گرفته و افرادي كه نسبت به انتشار اطلاعات افراد اقداماتي انجام مي‌دهند ممكن است تحت شرايطي مجرم شناخته شوند.

جرم استفاده از عكس ديگران

از جرائمي كه در فضاي مجازي رخ مي‌دهد كلاهبرداري، مزاحمت‌هاي اينترنتي، فروشگاه‌هاي كاذب و … است. اما يكي از شايع‌ترين اين جرايم سوء استفاده از عكس‌هاي خصوصي و شخصي افراد است. در واقع سوءاستفاده از عكس‌هاي پروفايل افراد يا عكس‌هايي كه اشخاص در فضاي مجازي منتشر كرده‌اند از جمله جرائمي است كه با پيشرفت تكنولوژي، باعث به وجود آمدن پرونده‌هاي بسياري در دادگاه‌ و مراجع قضايي شده است. در مجله دلتا به بررسي جرم استفاده از عكس ديگران در فضاي مجازي پرداخته شده است. با مجله حقوقي دلتا همراه باشيد.

جرم استفاده از عكس ديگران در فضاي مجازي

در قانون مجازات اسلامي؛ تصاوير، فيلم‌ها و ساير اطلاعات كاربران در فضاي مجازي مورد حمايت قرار گرفته و افرادي كه نسبت به انتشار محتوا‌هاي افراد اقداماتي انجام مي‌دهند ممكن است تحت شرايطي مجرم شناخته شوند. در ادامه به موارد بارز اين جرم اشاره شده است.

سوءاستفاده از عكس ديگران

جرم استفاده از عكس پروفايل ديگران

اين جرم زماني محقق مي‌شود كه فردي عكس خود را روي پروفايل خود قرار داده و ديگري عكس وي را به نحوي تغيير دهد كه موجب هتك حيثيت فرد شود، مثلا نوشته نامتعارفي بر آن بيفزايد يا صاحب تصوير را در شبكه‌هاي اجتماعي گوناگون، فردي غير اخلاقي معرفي كند. در اين حالت با طرح شكايت و اثبات اتهام، ممكن است فرد خاطي به حبس يا جزاي نقدي محكوم شود.

سوءاستفاده از عكس در اينستاگرام

وقتي فردي تصوير يا فيلم شخصي خود را در شبكه اجتماعي خاصي مثل اينستاگرام قرار مي‌دهد در حالي كه صفحه وي توسط همه افراد قابل دسترسي نيست (private است)، و فردي با استفاده از نرم افزار‌هاي گوناگون عكس يا فيلم را ذخيره كرده و آن را منتشر مي‌كند يا در دسترس افراد ديگر قرار مي‌دهد، مي توان مرتكب را تحت عنوان هتك حيثيت يا نشر اكاذيب مورد پيگرد قانوني قرار داد.
بنابراين بر اساس قانون تمام اطلاعات افراد در فضاي مجازي محفوظ و مورد حمايت قانون‌گذار است و كساني كه با هر انگيزه‌اي نسبت به هتك حيثيت افراد اقدام مي‌كنند، به مجازات قانوني مرتبط خواهند رسيد.

جرم سوءاستفاده از عكس

نحوه پيگيري قانوني اين جرم

قربانيان اين نوع جرائم ابتدا بايد اقدام به جمع‌آوري دليل كنند، به عبارتي ديگر اعمال خلافي كه به نام يا با عكس آن‌ها صورت مي‌گيرد را از طرق مختلف مانند گرفتن اسكرين شات جمع‌آوري كنيد. سپس عكس‌هاي شخصي را به سرعت از صفحات اجتماعي بردارند. افرادي كه در معرض اين جرم قرار گرفته‌اند بايد به دادسراي جرائم رايانه‌اي مراجعه كنند و شكايت خود را ارائه دهند.

مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با مجازات مزاحمت در شبكه‌ها اجتماعي مطلب “مزاحمت در شبكه هاي اجتماعي و مجازات آن” را مطالعه كنيد.

بازدید : 242
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

طبق قانون روابط موجر و مستاجر، تشخيص ميزان خسارتي كه از طريق موجر به مستاجر به دليل تاخير در بازگرداندن مبلغ رهن وارد شده، طبق شاخص بانك مركزي است، نه از طريق تشخيص كارشناس.

تاخير در بازگرداندن مبلغ رهن

يكي از قراردادهاي رايج و متداولي كه بين افراد وجود دارد، عقد رهن و اجاره است. با انعقاد قرارداد اجاره، مبلغي از طرف مستاجر به موجر پرداخت مي‌شود. مبلغ گرو گذاشته شده رهن يا وديعه ناميده مي‌شود كه مستاجر به عنوان قرض الحسنه و تضمين اجاره ملك به مالك مي‌دهد و زماني كه مستاجر ملك را تخليه مي‎كند، مالك موظف است مبلغ وديعه را به مستاجر بازگرداند. اما گاهي پيش مي‌آيد كه موجر بنا به دلايلي، در بازگرداندن مبلغ رهن به مستاجر تاخير مي‌كند و مستاجر با مشكلاتي مواجه مي‌شود. به همين دليل در مجله دلتا به بررسي خسارت تاخير در بازگرداندن مبلغ رهن پرداخته شده است.

الزام موجر به پرداخت وديعه

در مورد تخليه املاك مشكلاتي وجود دارد كه متاسفانه در برخي موارد سبب تضييع حقوق مستاجر مي شود كه به دليل عدم توجه به مواردي هنگام تنظيم و امضاي قرار داد اجاره و تعيين نكردن ضمانت اجرايي قوي براي قرارداد روي مي دهد. زماني كه قرارداد اجاره تنظيم مي شود مدت و مبلغ ديعه و اجاره بها مشخص است و در پايان مدت اجاره موجر حق دارد درخواست تخليه را از مراجع قضايي پيگيري كند.

تاخير در بازگرداندن وديعه

اگر مستاجر پس از پايان و انقضاي مدت اجاره ملك را تخليه كند اما موجر وديعه وي را بازنگرداند موضوعي است كه قانونگذار به صورت جدي به آن نپرداخته است.در اين خصوص راهكار اول اين است كه مستاجر در آن ملك به تصرف خود ادامه مي دهد و ملك را تخليه نمي كند و منتظر مي ماند تا موجر وديعه را پرداخت كند.

راهكار دوم هر چند آزاردهنده است اما با قانون تطابق بيشتري دارد.مستاجر بايد به مرجع قضايي و شوراي حل اختلاف مراجعه و اعلام كند كه آماده است ملك را تخليه كند و از دادگاه درخواست مي كند تا به جاي موجر ملك را تحويل گيرد و آن را پلمپ كند.

موجر كه پس از اين حكم به ملك مراجعه مي كند حق فك پلمپ ندارد و اگر به اين كار دست بزند مرتكب جرم شده است.در اين حالت موجر موظف است وديعه را بازگرداند و سپس مستاجر مي تواند به همان شعبه حل اختلاف مراجعه و وديعه را دريافت كند.

بازگرداندن مبلغ رهن

خسارت تاخير استرداد وديعه به نرخ روز محاسبه مي شود؟

از تاريخي كه مستاجر وديعه را مطالبه مي كند ، حق دارد خسارت تاخير تاديه به ميزان نرخ تورم اعلام شده از سوي بانك مركزي را درخواست كند. بنابراين در زمان انعقاد اجاره نامه مستاجر بايد به اين موضوع دقت كند و ضمانت اجرايي براي خود قائل شود تا اگر در پايان مهلت اجاره ، به رغم درخواست دريافت وديعه ، موجر از استرداد وجه خودداري كرد ،مستاجر بتواند نسبت به استيفاي منعفت آن ملك اقدام كند .

از سوي ديگر مستاجر حق دارد به ازاي هر روز از تاخير استرداد ميلغ وديعه ، با يك مبلغ توافقي از موجر حق التزام دريافت كند.

اگر مستاجر ملك را تخليه نكند، چه اتفاقي مي افتد ؟

مستاجري كه در پي استيفاي منفعت است و بدون اجازه موجر از ملك استفاده مي كند در اين حالت اجرت المثل به موجر تعلق مي گيرد.به اين معنا كه از تاريخ انقضاي قرارداد اجاره موجرمي تواند درخواست اجرت المثل كند.در برخي موارد اجرت المثل به قيمت روز محاسبه مي شود و به مستاجر ضرر زيادي وارد مي شود.

مطالب بشتر در مجله حقوقي دلتا....

مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با قوانين و مقررات قرارداد اجاره “اجاره نامه و موارد حائز اهميت حقوقي” را مطالعه كنيد.

بازدید : 225
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

از نظر قانوني پدر شوهر هر چند بسيار متمول، تكليفي براي پرداخت مهريه پسر خود را ندارد حتي اگر آن پسر فقير باشد. اما تحت شرايط خاصي امكان گرفتن مهريه از پدر همسر وجود دارد.

مطالبه مهريه از پدر شوهر

مهريه از حقوق مالي زن است كه مرد متعهد به پرداخت آن است و ارتباطي به اطرافيان او ندارد. اما سوالات بسياري در اين خصوص پرسيده مي‌شود كه آيا در صورت ناتواني مالي مرد، امكان درخواست مهريه از پدر همسر وجود دارد. در مجله دلتا شرايط مطالبه مهريه از پدر شوهر ‌پاسخ داده شده است.

مطالبه مهريه از پدر شوهر

از نظر قانوني پدر شوهر هر چند هم از تمكن مالي برخوردار باشد، وظيفه‌اي در قبال پرداخت مهريه پسر خود ندارد حتي اگر آن پسر (شوهر) فقير باشد گرفتن مهريه از پدر شوهر ممكن نيست۵. اما تحت شرايط خاصي امكان مطالبه مهريه از پدر همسر وجود دارد. در واقع در مواردي كه پدر همسر، در ضمن عقد ازدواج يا در سند ازدواج و يا حتي در قراردادي مستقل، پرداخت مهريه را تقبل كند يا ضمانت پسر خود را كرده باشد كه در اين صورت زن مي‎تواند براي آنچه پدر شوهر تعهد كرده، براي گرفتن مهريه از پدر شوهر به او مراجعه كند. بنابراين در صورتي كه پدر شوهر به عنوان ضامن در زمان عقد، محل ضامن بودن پسر را در عقدنامه ازدواج امضا كند، زن مي‌تواند براي درخواست مهريه به پدر شوهر كه ضامن شوهر است اقدام كند. بايد در نظر داشت كه ضامن شدن پدر شوهر، بايد به طور رسمي امضا و در دفتر عقد ازدواج تاييد شده و به ثبت رسيده باشد. بنابراين در صورتيكه وي به طور لفظي و فقط با گفتن اينكه من ضامن پسر خود براي پرداخت مهريه مي‌شوم، از نظر قانوني اعتبار ندارد و نمي‌توان از پدر شوهر درخواست مهريه كرد.

مطالبه مهريه

مهريه از ارث پدر شوهر

در مواردي كه به دليل فوت پدر يا ساير اشخاصي كه شوهر از آن‌ها ارث مي‌برد، وارث اموال و سرمايه‌اي شود، زن مي‌تواند مهريه خود را از سهم الارث همسر دريافت كند. بايد در نظر داشت در صورتيكه كه پدر شوهر در زمان عقد ازدواج پرداخت مهريه را تعهد كرده باشد و يا ضامن پرداخت مهريه شود و بعد از مدتي از دنيا برود، اگر اموالي داشته باشد، آن اموال براي وصول مهريه توقيف مي‎شوند.

نحوه توقيف سهم‌الارث براي مهريه

در اين شرايط زن بايد دادخواست تامين اموال شوهر را به دادگاه خانواده ارائه كند. دادگاه با توقيف اموال مربوطه و سپري كردن روند قانوني با مزايده اين اموال، مهريه زن را وصول مي‌كند. شايان ذكر است در صورتي كه زن فوت كرده باشد، ورثه (فرزندان و ديگر وراث) وي از حق مطالبه مهريه برخوردار هستند.

مهريه از پدر شوهر

ضمانت اجراي عدم پرداخت مهريه توسط پدر شوهر

در صورت مطالبه مهريه از پدر شوهري كه پرداخت مهريه را ضمانت كرده است و ناتواني پرداخت مهر توسط وي و نيز در صورتي كه پدر همسر، نتواند ادعاي اعسار و ناتواني مالي خود را در پرداخت مهريه در دادگاه ثابت كند و حتي نتواند در صورت تقسيط مهريه، اقساط مهريه را بپردازد، زن مي‎تواند بازداشت پدر شوهر (ضامن) را تا زمان پرداخت مهريه از دادگاه درخواست كند. دادخواست مطالبه مهر از پدر شوهر مي‌تواند همزمان با مطالبه مهريه از بدهكار اصلي كه شوهر است، به دادگاه خانواده مطرح شود و لازم نيست حتماً عدم پرداخت مهريه توسط شوهر به اثبات برسد و سپس عليه ضامن شكايت شود.

مطلب پيشنهادي : براي آشنايي بيشتر با نحوه دريافت مهريه مطلب “مراحل قانوني دريافت مهريه چگونه است؟” را مطالعه كنيد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا....

بازدید : 249
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

هنگامي كه شخصي مي‌خواهد عليه فرد ديگري اقامه دعوا كند، مدعي شناخته مي‌شود و بايد درخواست خود را به عنوان خواهان، در برگ دادخواست ذكر كند.

دادخواست

نوشتن دادخواست اولين اقدامي است كه شخص براي شروع يك دعواي حقوقي بايد انجام دهد. بسياري از تصميم‌هاي دادگاه به نكاتي وابسته است كه در متن دادخواست ذكر شده است. زيرا مهمترين بخش يك دعوي حقوقي نوشتن خواسته خواهان به طور شفاف و دقيق است. بنابراين دقت و توجه در نوشتن دادخواست، در روند رسيدگي در دادگاه مي‌‌تواند بسيار مفيد و كارامد باشد. در ادامه در خصوص نحوه نوشتن و تنظيم دادخواست با مجله دلتا همراه باشيد.

دادخواست چيست؟

هنگامي كه شخصي مي‌خواهد عليه فرد ديگري اقامه دعوا كند، مدعي شناخته مي‌شود و بايد درخواست خود را به عنوان خواهان، در برگ دادخواست ذكر كند. به عبارت ديگر دادخواست، طرح ادعا و تقاضاي دادرسي نزد دادگاه در اوراقي مخصوص به نام برگ دادخواست است.
اين اوراق را مي‌توان از محل فروش اوراق قضايي واقع در دادگستري‌ها و مجتمع‌هاي قضايي سراسر كشور تهيه كرد. در مراجع قضايي‌ كه چند شعبه وجود دارد، دادخواست پس از تنظيم و تكميل، به دفتر شعبه اول ارائه مي‌شود.
دادخواست مي‌تواند توسط خود فرد يا وكيل او تنظيم و ارائه شود.

مطابق قانون، دادخواست بايد حاوي نكات زير باشد:
• نام و نام خانوادگي و نام پدر
• سن خواهان (شخصي كه دعوا را مطرح مي‌كند)
• اقامتگاه، كه شامل محل زندگي يا محل كار و در واقع محلي كه بتوان به خوانده (شخصي كه عليه او دعوايي مطرح مي‎شود) دسترسي داشت و اوراق قضايي را به محل سكونت او فرستاد.
• شغل خواهان
• در صورتي ‎كه دادخواست توسط وكيل تقديم شود، مشخصات كامل وكيل نيز بايد درج شود.
اگر نشاني خوانده معلوم نباشد، يا به عبارت ديگر مجهول‌المكان باشد، آدرس او يك‎ بار در روزنامه منتشر خواهد شد.

تنظيم دادخواست

نحوه تنظيم دادخواست

برگ دادخواست داراي چند قسمت است، كه بايد خواهان آن‌ها را پر كند. يكي از مهمترين موارد، تعيين خواسته و بهاي (ارزش) آن است كه بايد در دادخواست مشخص شود. به آنچه كه مدعي از دادگاه درخواست مي‌كند اعم از مالي يا غير مالي، «خواسته» يا «مدعي‌به» مي‌گويند.
در واقع خواسته، تعهدات يا مواردي است كه خواهان خود را مستحق دريافت آن مي‌داند. به طور مثال زني كه مهريه را حق خود مي‌داند، در قسمت خواسته بايد تعداد سكه‌ها را قيد كند. يا مردي كه همسر وي، بدون دليل موجه و قانوني، منزل مشترك را ترك كرده، بايد در قسمت خواسته، الزام به تمكين را قيد كند. بنابراين خواهان بايد آنچه را كه حق خود مي‌داند در خواسته درج كند.
شايان ذكر است، دادگاه نمي‌تواند در مسائلي كه به موضوع خواسته ارتباطي ندارد وارد و در خصوص آ‎ن‌ها حكم صادر كند. اگرچه دادگاه بايد تمام خواسته‌هاي خواهان را مورد رسيدگي قرار دهد، اما گاهي ممكن است به دليل عدم شفافيت و مبهم‌ بودن متن خواسته، قاضي محق بودن خواهان را تشخيص ندهد و به طور كامل يا به طور نسبي، او را بدون حق بشناسد. بنابراين فرد در نوشتن خواسته، بايد دقت و توجه بسياري داشته باشد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا....

بازدید : 264
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

طبق قانون، افراد براي ارث بردن از يكديگر بايد رابطه خوني و نسبي داشته و يا اينكه زن و شوهر باشند؛ در غير اين صورت مجوزي براي ارث بردن از ديگري وجود ندارد.

ارث بردن فرزند خوانده

فرزند خواندگي از جمله مسائلي است كه برخي از خانواده‌هاي كه صاحب فرزند نمي‌شوند با آن مواجه هستند. به همين دليل در قانون، مقررات خاصي براي حفظ حقوق كودك و آسان‌تر كردن مراحل فرزند‌ خواندگي در نظر گرفته شده است. در واقع يكي از مسائل مربوط به فرزند خواندگي، موضوع ارث بردن فرزند خوانده از افرادي است كه وي را به فرزندي مي‌پذيرند و سرپرستان قانوني كودك محسوب مي‌شوند. در مجله دلتا قوانين و مقررات مربوط به تعلق گرفتن ارث به فرزند خوانده بررسي شده است.

ارث بردن فرزند خوانده

طبق قانون، افراد براي ارث بردن از يكديگر بايد رابطه خوني و نسبي داشته و يا اينكه زن و شوهر باشند. در غير اين صورت مجوزي براي ارث بردن از ديگري وجود ندارد. بنابراين با توجه به قوانين، تعلق ارث به فرزند خوانده وجاهت قانوني ندارد. همانطور كه مي‌دانيد بعد از فوت فرد، اولين قدم براي مراحل تقسيم ارث، گرفتن گواهي انحصار وراثت است و در انحصار وراثت فرزند خوانده جايگاهي ندارد چون جز ورثه محسوب نمي‎شود. حتي اگر اسم فرزند خوانده در شناسنامه شخصي كه او را به فرزند خواندگي پذيرفته وارد شده باشد باز هم از ارث محروم است.

انحصار وراثت فرزند خوانده

نحوه تقسيم ارث به فرزند خوانده

۱. سرپرست در زمان حيات، مال يا اموالي به نام فرزند‎ خوانده منتقل كند.
۲. اموال خود را براي او وصيت تملكي كنند. يعني اينكه وصيت كنند بعد از فوت آنها اموال به فرزندخوانده تعلق بگيرد.
۳. فرزند خوانده ارث نمي برد، اما سرپرستان او مي توانند به عنوان صلح يا‏‎ ‎‏بخشش مالي به او واگذار كنند.
شايان ذكر است كه در صورت فوت فرزند خوانده، سرپرست نيز از او ارث نمي‎برد.

مطلب پيشنهادي: براي آشنايي بيشتر با شرايط فرزند خواندگي مطلب شرايط فرزند خواندگي در قانون چگونه است؟” را مطالعه كنيد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا....

تعداد صفحات : 32

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1523
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 103
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 744
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 104
  • بازدید ماه : 5101
  • بازدید سال : 9205
  • بازدید کلی : 247837
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه