loading...

Delta Law

مجله دلتا

بازدید : 645
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

هر كدام از روش هاي مطالبه مهريه محاسن و معايب خاص خود را دارند. در واقع براي زن اين امكان وجود دارد كه بخشي از مهريه را از طريق اجراي ثبت و بخشي ديگر از طريق دادگاه مطالبه كند.

مراحل دريافت مهريه

دريافت مهريه يكي از حقوقي است كه قانون براي زن در نظر گرفته است كه پس از عقد ازدواج به او تعلق مي‌گيرد و هر زمان كه بخواهد مي‌تواند آن را از همسر مطالبه كند. اما گاهي، مرد از پرداخت آن خودداري مي‌كند. مهريه ممكن است عندالمطالبه يا عندالاستطاعه باشد كه در هر صورت به لحاظ اينكه مهريه در مالكيت زن است در اين‌ مواقع مي‌تواند با مطالبه مهريه خود از طريق مراجع قضايي اقدامات لازم را جهت مطالبه مهريه انجام دهد. در مجله دلتا به بررسي مراحل دريافت مهريه از طريق دادگاه و اداره ثبت پرداخته شده است.

دريافت مهريه از طريق دادگاه

زن يا وكيل وي، بايد به دفاتر خدمات الكترونيك قضائي مراجعه كند. به اين ترتيب پس از تنظيم دادخواست مهريه و پرداخت هزينه دادرسي و هزينه هاي مربوط به دفاتر، دادخواست وي ثبت و به دادگاه خانواده ارسال مي‌شود. مداركي كه لازم است براي ثبت دادخواست ارائه شود عبارتند از:

  1. اصل شناسنامه و كارت ملي
  2. سند ازدواج
  3. در صورت امكان كپي شناسنامه و كارت ملي شوهر

دريافت مهريه از طريق اجراي ثبت

در اين روش نيز زن يا وكيل او با همراه داشتن مدارك شناسايي، اصل سند ازدواج را به همان دفترخانه اي كه ازدواج را در آن ثبت كرده اند مراجعه و درخواست صدور اجرائيه نسبت به تمام يا قسمتي از مهريه را مي‌كند. در اين موارد دفترخانه برگه اجرائيه ‌اي صادر مي‌كند. در محله بعد زن مي‌تواند با ابلاغ اجرائيه مهريه خود را از اموال شوهر مطالبه كند.

اجراييه چگونه صادر مي‌شود؟

بايد مطالبه مهريه طبق قوانين و مقررات تنظيم شده باشد. در واقع دادخواست مهريه به موجب سند رسمي باشد. پس از احراز هويت، سردفتر موظف است رونوشت سند را در برگ ‌هاي مخصوص ظرف ۲۴ ساعت در سه نسخه تهيه كرده و موضوعي را كه بايد اجرا شود كه عبارت است از مطالبه سكه، وجه نقد و … را در ذكر كند و ظرف ۴۸ ساعت از تاريخ وصول تقاضا برگ هاي اجراييه را امضا كرده و براي اجرا نزد مسئول اجراي ثبت ارسال و رسيد دريافت ‌كند. پس از صدور اجرائيه مراتب را به آخرين نشاني شوهر از طريق پست سفارشي به او اطلاع داده و برگ ‌هاي اجرائيه را به ضميمه قبض پست به او اطلاع دهد.

مطالبه مهريه

اجرا گذاشتن مهريه از طريق دادگاه بهتر است يا اجراي ثبت؟

در پاسخ به اين سؤال بايد گفت هر كدام از روش هاي مطالبه مهريه محاسن و معايب خاص خود را دارند. در واقع براي زن اين امكان وجود دارد كه بخشي از مهريه را از طريق اجراي ثبت و بخشي ديگر را از طريق دادگاه مطالبه كند. اما بايد در نظر داشت كه فرآيند توقيف اموال از طريق دادخواست تامين خواسته در دادگاه سريع تر از اجراي ثبت انجام مي‌شود. ولي اين مشكل وجود دارد كه هزينه دادرسي ثبت دادخواست مطالبه مهريه ۳/۵ درصد است كه با توجه به مقدار سكه مطالبه شده مبلغ قابل توجهي خواهد شد. البته زن مي‌تواند به طور همزمان همراه با مطالبه مهريه، دادخواست اعسار از پرداخت هزينه دادرسي نيز به دادگاه ارائه كند. البته بايد در نظر داشت كه بعضي از شعب دادگاه خانواده معمولا اعسار را نمي‌پذيرند. همچنين بايد در نظر داشت كه اگر مهريه عندالمطالبه باشد و شوهر مالي براي توقيف نداشته باشد بهتر است از طريق دادگاه دادخواست مطالبه مهريه تا ۱۱۰ سكه داده شود. در خصوص مزيت مطالبه مهريه از طريق اجراي ثبت بايد ذكر كرد كه اگر زن قصد ممنوع الخروج كردن شوهر را داشته باشد اقدام از طريق اجراي ثبت بسيار سريع تر از اقدام از طريق دادگاه خواهد بود.

برچسب ها مهريه , مجله دلتا ,
بازدید : 278
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسكن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزينه‌ هاي درماني و بهداشتي و همچنين خدمتكار به دليل بيماري زن يا در صورت عادت داشتن وي به خادم كه البته در اين مورد دادگاه به وضع مالي مرد توجه مي‌كند.

نفقه زن

نفقه از جمله حق و حقوقي است كه به موجب قانون براي زن در نظر گرفته شده است. در واقع بعد از عقد ازدواج هر يك از زن و مرد حقوق و وظايفي نسبت به يكديگر دارند كه نفقه يكي از آن ها است. كه در صورت عدم پرداخت آن از سوي شوهر براي وي مجازات در نظر گرفته مي‌شود. در مجله دلتا در خصوص اين موضوع توضيح داده شده كه در چه شرايطي عدم پرداخت نفقه جرم محسوب مي‌شود؟ و در صورت جرم بودن چه مجازاتي براي مرد در نظر گرفته شده است.

چگونگي اثبات عدم پرداخت نفقه

اگر زن حسن معاشرت داشته باشد و به وظايف ‌زناشويي خود عمل كند مستحق دريافت نفقه خواهد بود. در واقع شرطي كه وي را مستحق دريافت نفقه مي‌كند «تمكين» نام دارد. قانون مدني در تعريف نفقه بيان مي‌كند؛ نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسكن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزينه‌ هاي درماني و بهداشتي و همچنين خدمتكار به دليل بيماري زن يا در صورت عادت داشتن وي به خادم كه البته در اين مورد دادگاه به وضع مالي مرد توجه مي‌كند. به طور مثال اگر زني با مردي ازدواج كند كه حقوق كم و اندك دارد ديگر نمي‌تواند تقاضاي خدمتكار داشته باشد. بنابراين وي در صورت عدم دريافت نفقه مي‌تواند شكايت و تقاضاي خود را مبني بر دريافت نفقه به دادگاه ارائه كند. شايان ذكر است كه بر خلاف فرزندان كه نمي‌توانند نفقه گذشته خود را مطالبه كنند و فقط نفقه از تاريخ دادخواست به آن‌ ها تعلق مي‌گيرد، زن مي‌تواند نفقه گذشته خود را در صورت تمكين مطالبه كند.

مجازات عدم پرداخت نفقه

عواقب ندادن نفقه زن

در خصوص عدم پرداخت نفقه، قانون مدني مقرر مي‌دارد؛ «زن مي‌تواند در صورت استنكاف (خودداري) شوهر از دادن نفقه به محكمه رجوع كند. در اين صورت محكمه ميزان نفقه را معين و شوهر را به دادن آن محكوم خواهد كرد». بنابراين قانون براي عدم پرداخت مهريه جنبه كيفري در نظر گرفته است و بيان مي‌كند؛ هر كس با داشتن استطاعت و توان مالي، و در صورت تمكين زن از پرداخت نفقه خودداري يا از پرداخت نفقه ساير اشخاص مانند نفقه فرزندان، امتناع كند به حبس تعزيري درجه شش (شش ماه و يك روز تا دو سال) محكوم مي‌شود. شايان ذكر است كه زن بايد شكايت‌ عدم پرداخت يا ترك نفقه را به دادگاه ارائه كند تا رسيدگي و تعقيب كيفري آغاز شود. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه جرم عدم پرداخت نفقه فقط با شكايت آغاز مي‌شود و در واقع بدون شكايت شاكي قابل پيگيري نيست و جزء جرائم قابل گذشت است و در صورت گذشت وي از شكايت در هر زمان تعقيب جزائي يا اجراي مجازات متوقف مي‌شود. شايان ذكر است كه شاغل بودن زن، اين شرايط را براي مرد فراهم نمي‌كند كه نفقه پرداخت نكند. و مردان در اين صورت هم موظف به پرداخت نفقه هستند.

نفقه

اعسار از پرداخت نفقه

بعد از اينكه زن توسط حكم دادگاه همسر خود را ملزم به پرداخت نفقه كند و مرد توانايي پرداخت نفقه را نداشته باشد، وي مي‌تواند تقاضاي طلاق را به دادگاه خانواده ارائه دهد. استطاعت و ‌توان مالي مرد، از جمله شروطي است كه براي پرداخت نفقه بايد احراز شود. به عبارت ديگر، مجازات تعزيري ترك انفاق، فقط شامل مردي مي‌شود كه با وجود استطاعت مالي از پرداخت نفقه خودداري كند. تشخيص استطاعت مالي مرد با دادگاه است كه بايد وجود توان و تمكن مالي را در زمان ترك انفاق احراز و شناسايي كند. همچنين به‌ نظر مي‌رسد در حالي كه شوهر فقط استطاعت پرداخت قسمتي از نفقه زن را داشته باشد بايد به همان ميزان كه توان مالي دارد نفقه را پرداخت كند در غير اينصورت مشول مجازات خواهد شد. بنابراين طبق قانون مدني در صورتي پرداخت نفقه بر شوهر واجب است كه وي توان مالي لازم را داشته براي پرداخت نفقه داشته باشد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا....



بازدید : 247
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

اخذ گواهي پزشكي قانوني يكي از روش هاي اثبات سوء رفتار از سوي مرد است. اما بايد توجه داشت كه گواهي پزشكي قانوني در اثبات ضرب و شتم، هر چند مبني بر وقوع اين امر از طرف شوهر است، اما به تنهايي كافي نيست و نمي‌تواند ضرب و شتم را براي دادگاه اثبات كند.

طلاق به دليل ضرب و شتم

شايد بتوان طلاق به دليل ضرب و شتم را از جمله رايج ترين موارد طلاق در ايران دانست. به گزارش مجله دلتا طبق قانون در صورتى كه زن خواستار طلاق باشد و مرد مخالف باشد، لازم است زن با دلايلى خواسته خود را اثبات كند. در اين نوشتار به اين موضوع مى‌پردازيم كه با يك بار ضرب و شتم از سوي مرد حق طلاق براي زن ايجاد مي‌شود يا خير؟

طلاق به دليل ضرب و شتم

به دليل اينكه ضرب و شتم باعث سختي و مشقت غير قابل تحمل (عسر و حرج) براي زن در زندگي مشترك مي‌شود، حق طلاق را براي وي ايجاد مي‌كند. در واقع، آنچه به زن حق طلاق مي‌دهد، سختي و مشقت زيادي است كه با توجه به سوء رفتار و ضرب و شتم و دست بزن مرد، براي او ايجاد مي‌شود. قانون در اين باره مي‌گويد؛ چنانچه ادامه زندگي مشترك موجب عسر و حرج (سختي و مشقت) زن باشد، وي مي‌تواند به دادگاه خانواده مراجعه و تقاضاي طلاق كند و در صورتي كه اين امر در دادگاه ثابت شود، دادگاه مي‌تواند شوهر را مجبور به طلاق كند و در صورتي كه مرد با اجبار دادگاه حاضر به طلاق نباشد، زن به موجب حكم دادگاه طلاق داده مي‌شود.»

بنابراين يكي از موارد عسر و حرج، سوء معاشرت و ضرب و شتم از سوي مرد است. اثبات عسر و حرج در دادگاه، به عهده زن گذاشته شده است و در مورد طريقه اثبات آن قواعد خاصي وجود ندارد. بنابراين، زن مي‌تواند از هر طريقي از جمله اقرار صريح يا ضمني شوهر، شهادت شهود و يا گرفتن راي محكوميت ضرب و جرح، از دادگاه كيفري، اثبات كند كه در سختي و مشقت قرار دارد.

روش هاي اثبات ضرب و شتم مرد در دادگاه

يكي از روش هاي اثبات سوء رفتار شوهر اخذ گواهي پزشكي قانوني مبني بر ارتكاب ضرب و جرح است. اما بايد توجه داشت كه گواهي پزشكي قانوني در اثبات ضرب و شتم، هر چند مبني بر وقوع آن از سوي مرد باشد، به تنهايي كافي نيست و نمي‌تواند ثابت كننده ضرب و شتم براي دادگاه باشد. در واقع ملاك دادگاه خانواده كه به موضوع طلاق رسيدگي مي‌كند، عموماً راي دادگاه كيفري يا كيفرخواست دادسرا است و نه صرفا برگه اي كه از پزشكي قانوني دريافت مي‌شود.

بنابراين بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر زن صرفاً به دريافت گواهي پزشكي قانوني اكتفا كند و شكايت خود را دادگاه كيفري ادامه ندهد، دادگاه خانواده به گواهي پزشكي قانوني ترتيب اثر نخواهد داد. حتي اگر گواهي مذكور به نفع زن صادر شده باشد. شايان ذكر است كه اگر زن بخواهد از ادامه شكايت صرف نظر و گذشت كند بهتر است درخواست ترك تعقيب را به دادگاه ارائه كند تا در صورتي كه دوباره سوء رفتاري از سوي مرد مشاهده شد، بتواند پرونده ضرب و شتم را مجدداً به جريان اندازد.

راهكار ديگري كه مي‌تواند براي اثبات ضرب و شتم و سوء معاشرت مرد در دادگاه موثر باشد، تقاضا از دادگاه براي ارجاع موضوع به مددكاري به منظور تحقيق در اين خصوص است. در اين حالت مددكار دادگاه به صورت محسوس و نامحسوس از همسايگان محل زندگي زن و شوهر تحقيق مي‌كند. اين روش در شرايطي كه عموماً طلاق گرفتن به درخواست زن با مخالفت شوهر مواجه مي‌شود، مي‌تواند راهكار تاثيرگذاري باشد.

ضرب و شتم شوهر

آيا زن به دليل يك بار ضرب و شتم مي‌تواند طلاق بگيرد؟

اصولاً رفتار شوهر بايد به حدي باشد كه ادامه زندگي را براي زن غير قابل تحمل كند، تا دادگاه رأي صدور طلاق را صادر كند. بديهي است كه اگر براي دادگاه ثابت شود كه شوهر داراي سوء رفتار و يا سوء معاشرت است، زن مي‌تواند به رغم مخالفت همسر، طلاق بگيرد. بنابراين بايد سوء رفتار به صورت مستمر و مداوم باشد و اگر مرد يك مرتبه سوء رفتار داشته باشد، نمي‌تواند براي زن حق طلاق ايجاد كند. در واقع زن بايد بتواند اثبات كند كه ضرب و شتم مرد به حدي است كه براي زن سختي زيادي در زندگي با مرد ايجاد كرده است. اين موضوع ممكن است با گواهي‌ هاي متعددي كه از پزشكي قانوني دريافت شده يا دفعات مكرري كه عليه مرد كيفرخواست يا حكم محكوميت به ضرب و شتم صادر شده است قابل اثبات باشد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ....


بازدید : 252
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

براي صدور طلاق دريافت نظريه پزشكي قانون مبني بر عدم بارداري زن ضروري است زيرا طبق قوانين و مقررات، دادگاه با استناد به گواهي عدم بارداري حكم عدم امكان سازش را صادر مي‌كند.

گواهي عدم بارداري مجوزي است كه ارائه آن به دادگاه الزامي است. در واقع زماني كه زن و مرد تصميم به طلاق مي‌گيرند و به دادگاه خانواده مراجعه مي‌كنند لازم است كه طبق قوانين و مقررات مراحلي طي شود و يكي از اين مراحل آزمايش پزشكي قانوني براي طلاق است. در طي رسيدگي به دادخواست طلاق، قاضي در هنگام صدور گواهي عدم امكان سازش بايد اطمينان حاصل كند كه زن باردار نيست. در مجله دلتا به سوالاتي در خصوص نحوه و شرايط گواهي عدم بارداري و همچنين گواهي عدم بارداري در طلاق توافقي پاسخ داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.

نحوه دريافت گواهي عدم بارداري

براي صدور طلاق دريافت نظريه پزشكي قانوني مبني بر عدم بارداري زن ضروري است زيرا طبق قانون، دادگاه با استناد به گواهي عدم بارداري حكم عدم امكان سازش را صادر مي‌كند. و رويه قضايي مبني بر معاينه زنان در پزشكي قانوني براي طلاق است به اين معنا كه در اين مورد زن براي معاينه و صدور گواهي به پزشك مورد اعتماد كه معمولا پزشك قانوني است معرفي مي‌شود. بنابراين محل دريافت گواهي عدم بارداري پزشكي قانوني و يا پزشك معتمد دادگاه است. زيرا مطابق قانون، دريافت گواهي پزشكي قانوني در خصوص تست بارداري ضروري و الزامي است. از اين رو صرف اعلام طرف هاي دعواي طلاق يا زن مبني بر عدم بارداري كافي نيست و دادگاه بايد نسبت به دريافت گواهي مزبور اقدام كند و سپس نسبت به صدور گواهي عدم امكان سازش تصميم بگيرد.

گواهي عدم بارداري

شايان ذكر است كه رويه برخي از دادگاه هاي خانواده بر اين منوال است كه بعضي از شعب خانواده، زن را ملزم مي‌كنند كه با مراجعه به آزمايشگاه مستقر در مجتمع قضايي از آن جا گواهي عدم بارداري دريافت كند. اما برخي ديگر از شعب دادگاه خانواده در اين خصوص فقط در رأي طلاق توافقي قيد مي‌كنند كه دفترخانه بايد از زن، گواهي عدم بارداري را دريافت كند كه اين آزمايش مي‌تواند در هر آزمايشگاه يا بيمارستاني انجام شود.

توجه به اين نكته ضروري است كه مدت اعتبار گواهي عدم امكان سازش سه ماه از تاريخ صدور است و اگر تا پايان آن مدت، زن و شوهر يا يكي از آن ها براي ثبت به دفترخانه مراجعه نكند، گواهي مذكور از اعتبار قانوني ندارد. سؤالي كه اغلب پرسيده مي‌شود اين است كه بارداري زن منافاتي با طلاق زن و شوهر ندارد؟ در پاسخ به اين سؤال بايد بيان كرد كه بارداري منافاتي با طلاق نخواهد داشت . شايان ذكر است كه نفقه فرزند بعد از طلاق به عهده مرد خواهد بود.

گواهي عدم بارداري

گواهي عدم بارداري در طلاق توافقي

در طلاق توافقي به گواهي پزشكي قانوني نياز است. به عبارت ديگر در اين نوع از طلاق نيز كه با موافقت زن و شوهر صورت مي‌گيرد گواهي عدم بارداري لازم است.

شايان ذكر است كه در طلاق توافقي اگر زن دوشيزه يا يائسه باشد به دليل اين كه فاقد ايام عده است، طلاق بائن است و امكان رجوع وجود ندارد از طرفي نيازي هم به گواهي عدم بارداري وجود ندارد زيرا بديهي است كه دوشيزه يا يائسه باردار نمي‌شود. اما بر طبق قانون حمايت خانواده براي ساير زنان غير دوشيزه و غير يائسه، براي ثبت طلاق سر دفتر مكلف است كه گواهي عدم بارداري را از زن مطالبه كند.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ....



بازدید : 260
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

براي بخشيدن مهريه لازم است كه زن با حضور در دفتر اسناد رسمي رضايت و تمايل خود را مبني بر بخشش مهريه اعلام كند.

بخشش مهريه

بخشش مهريه از سوي زن از جمله مباحثي است كه در قانون مورد توجه قرار گرفته است. مي‌توان گفت كه مهريه از جمله حقوقي است كه به موجب قوانين و مقررات حقوقي بر عهده مرد گذاشته شده است و وي مكلف است مهر را به محض درخواست زن بپردازد. در مجله دلتا به اين موضوع مي‌پردازيم كه آيا امكان بخشش مهريه از طرف زن وجود دارد؟ و اگر اين امر امكان پذير است چه شرايط و مراحلي بايد طي شود.

نحوه بخشش مهريه

بخشيدن مهريه از سوي زن، مي‎تواند به سه روش صورت گيرد:

حالت اول زماني است كه وي به همسر خود مي‎گويد، “تو را از پرداخت مهريه مبرا مي‌كنم” به اين معني كه، از نظر من تو ديگر تكليفي براي پرداخت مهريه نخواهي داشت؛ اين بيان باعث مي‎شود تا تكليف شوهر در اداي مهريه، به‎طور كلي از بين برود. در نتيجه، در اين حالت زن حق اينكه از بخشش مهريه خود صرف نظر كند ندارد.

بخشش مهريه

حالت دوم بخشيدن مهريه در زماني كه زن درخواست طلاق دارد صورت مي‌گيرد. در واقع او با پرداخت مبلغي پول يا بخشش يك مال به شوهر خود، از وي مي‎خواهد كه طلاق دهد. شايان ذكر است كه به اين نوع طلاق، مبارات گفته مي‎شود. در اين طلاق، زن و شوهر توافق مي‎كنند در قِبال بخشيدن مهريه يا مبلغي كمتر يا بيشتر از مهريه از يكديگر جدا شوند. در اين روش ديگر شوهر حق رجوع ندارد و به اين ترتيب زن با بخشيدن مالي معادل مهريه، يا بيشتر و كمتر از آن به شوهر، او را راضي به طلاق مي كند. اگر زن در ايام عده طلاق (مدتي كه زن بايد بعد از طلاق، براي ازدواج مجدد صبر كند.) از بذل (بخشش) خود منصرف شود، طلاق بي اثر شده و شوهر، ملزم به پرداخت مهريه خواهد بود.

حالت سوم زماني است كه زن مهريه خود را به شوهر هبه مي‎كند. در اين موارد زن مي‌گويد من مهريه ام را به تو بخشيدم. در اين حالت مانند ساير انواع هبه، تكليف شوهر در پرداخت مهريه به ‎طور كلي و كامل از بين نمي‎رود؛ زيرا زن مي‎تواند تحت شرايطي از هبه خود رجوع و مهر خود را مطالبه كند.

مدارك لازم براي بخشش مهريه

براي بخشيدن مهريه لازم است كه زن با حضور در دفتر اسناد رسمي رضايت و تمايل خود را مبني بر بذل مهريه اعلام كند. و همچنين بايد اهليت لازم را داشته باشد. به اين معني كه در كمال عقل و سلامت و همچنين بالاي ۱۸ سال تمام باشد.

  • عقد نامه ازدواج
  • مدارك شناسايي زن ( اصل كارت ملي و شناسنامه)

مهريه

آيا ممكن است در مواردي مهريه به زن تعلق نگيرد؟

در چند مورد مهريه به زن تعلق نمي‌گيرد كه در زير شرح داده شده است.

۱.طبق قانون، هر گاه عقد ازدواج اعم از عقد دائم يا موقت به دليلي باطل بوده و در اين شرايط بين زوج ها رابطه جنسي زناشويي واقع نشده باشد به زن مهريه تعلق نمي‌گيرد.

۲. هر گاه به دلايلي عقد ازدواج بين زن و شوهر، فسخ شود و آن ها با يكديگر رابطه جنسي نداشته باشند، زن مستحق مهر نخواهد بود. فقط در يك مورد استثناً زن مي‌تواند مهريه را دريافت كند و آن در مواردي است كه فسخ ازدواج به دليل عنن بودن مرد باشد. يعني مرد توانايي عمل زناشويي نداشته باشد كه در اين صورت با فسخ نكاح ، مي‌تواند نصف مهريه را دريافت كند.

۳- در هنگام طلاق دختر باكره نيز پيش تر توضيح داده شد كه مهريه او نصف خواهد شد.

مفهوم مهريه عند الاستطاعه و عند المطالبه چيست؟

در خصوص بخشيدن مهريه توسط زن مطالبي ذكر شد، اما بي ارتباط نديديم كه در خصوص دو اصطلاح مهريه عندالمطالبه و عندالاستطاعه نيز نكاتي را توضيح دهيم. وقتي در عقدنامه ازدواج مهريه، عندالمطالبه ذكر مي‌شود به اين معنا است كه زن به محض انجام شدن مراسم عقد، مالك مهريه مي‌شود و هر زمان بخواهد مي‌تواند مهريه‌ خود را مطالبه كند و در هر حالت بايد توسط مرد پرداخت شود. اما موقعي كه در سند ازدواج مهريه، عندالاستطاعه ذكر مي‌شود، فقط زماني زن مي‌تواند مهريه‎ خود را درخواست كند كه مرد توانايي پرداخت آن را داشته باشد، پس در نتيجه پرداخت مهريه با توجه به استطاعت و توانايي مالي مرد است. شايان ذكر است كه درخواست مهريه مبني بر درخواست طلاق نيست.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ....

برچسب ها مهريه , مجله دلتا ,
بازدید : 258
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

اگر در طول مدت اجاره، ملك اجاره اي نيازمند يك سري تعميرات شود و مستاجر مانع تعميرات شود، مالك مي‌تواند با مراجعه به شوراي حل اختلاف از مستاجر شكايت كند و با حكم دادگاه در فرصتي مناسب اقدام به تعمير اشكالات ضروري ساختمان كند.

روابط موجر و مستاجر

در روابط موجر و مستاجر از رايج ترين اختلافاتي كه موجران و مستاجران با آن مواجه مي‏‌شوند اختلاف بر سر اين موضوع است كه كدام يك از طرف ها بايد هزينه تعميرات آپارتمان يا خانه را تقبل كنند. به گزارش مجله دلتا راه‌ حل اين مسأله در قانون روابط موجر و مستاجر پيش‌ بيني شده است و در قولنامه‌ ها و قراردادهاي ملكي ذكر شده است، اما به دليل اين كه، معمولا افراد از جزئيات قانون مالك و مستاجر آگاهي كافي ندارند و يا نسبت به حقوق يكديگر توجهي نمي‌كنند، در مواردي كه جايي از آپارتمان دچار عيب و ايراد شود بر سر پرداخت هزينه تعمير و بازسازي اعم از اين كه تعميرات جزئي باشد يا كلي به اختلاف و درگيري بر مي‌خورند.

قانون روابط موجر و مستاجر

طبق ماده ۴۸۶ قانون مدني و همچنين قانون تملك آپارتمان‌ ها، موجر مكلف است ملك استيجاري را به همراه كليه وسائل و امكاناتي كه در قرارداد ذكر مي‌شود، سالم و بدون عيب به مستاجر تحويل دهد.

قانون موجر و مستاجر

چه هزينه هايي را مستاجر بايد پرداخت كند؟

در پاسخ به اين سؤال بايد گفت، پرداخت هزينه هاي مصرفي در طول مدت اجاره بر عهده مستاجر است. هزينه هاي مصرفي عبارتند از آب، برق، گاز و تلفن مربوط به همان واحد. همچنين پرداخت هزينه تعمير آسانسور به‌ صورت جزئي و هزينه شارژ ساختمان با مستأجر خواهد بود. و نيز هر نوع خرابي‌ كه مسبب آن مستأجر باشد، به طور مثال يك شيشه بشكند يا رفع مشكل فاضلاب پس از چند‌ ماه اقامت مستأجر در محل و همينطور پرداخت عوارض پسماند بر عهده مستاجر است، مگر اينكه ثابت شود بخشي از هزينه ها مربوط به زمان قبل از تنظيم اجاره نامه و يا مربوط به زمان پس از انقضاي مدت اجاره و تخليه ملك است كه مستاجر مسئوليتي در پرداخت هزينه هاي مصرفي اين مدت ندارد. همچنين مستاجر موظف است در زمان تخليه ملك را به همان وضعيتي كه تحويل گرفته به موجر تحويل دهد و رسيد دريافت كند و در صورت ايجاد خسارت به ملك، مستاجر متعهد به جبران خسارت وارده خواهد بود.

در روابط موجر و مستاجر تعميرات عمده ساختمان بر عهده كيست؟

هزينه تعميرات عمده آسانسور يا ديگر نقاط خانه، و همچنين هزينه رفع مشكل فاضلاب در ابتداي ورود مستأجر به محل و هزينه عوارض نوسازي شهرداري نيز بر ‌عهده صاحب خانه خواهد بود. در واقع به موجب قانون، كليه تعميراتي كه در ملك مورد اجاره لازم است بر عهده مالك است مگر آنكه بر خلاف آن شرط شده باشد و يا عرف بر خلاف آن باشد. به عبارت ديگر تعميرات كلي و اساسي مورد اجاره كه مربوط به اصل بنا و تاسيسات عمده نصب شده در ملك است مانند دستگاه ‎هاي حرارت مركزي و تهويه و آسانسور بر عهده موجر است و تعميرات جزئي و همچنين تزئين و تعميري كه مربوط به استفاده بهتر از ملك مورد اجاره باشد با مستاجر خواهد بود. مگر آنكه در قرارداد به صورت ديگري شرط شده باشد.

تعميرات اساسي و جزئي ساختمان كدامند؟

طبق قانون روابط موجر و مستاجر، بازسازي و تعميرات اساسي و ضروري آپارتمان بر عهده مالك است و هزينه تعميرات جزئي خانه با مستاجر است.

از جمله تعميرات اساسي ساختمان مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
• تعميرات مربوط به اصل بنا (ديوار، در و پنجره، سقف، حياط، پشت‌ بام و…)
• تعميرات مربوط به تاسيسات (كولر، شوفاژ، آبگرمكن، موتورخانه، پكيج، تهويه و…)
• تعمير لوله ‌كشي آب، گاز، فاضلاب
• تعمير نشتي سرويس‌ ها
• سيم ‌كشي برق
• تعمير آسانسور
• تعمير در برقي پاركينگ
• رنگ‌ آميزي ساختمان
برخي تعميرات جزئي خانه مي‌تواند شامل موارد زير باشد:
• تعويض واشر شيرهاي آب
• تعويض چراغ ‌هاي سوخته و خراب
• تعمير موردي قفل در
• نصب توري در و پنجره
• تعويض پوشال كولر آبي
• تعمير تهويه سرويس‌ ها
• تعمير موردي كليد و پريز برق
بنابراين در تعيين هزينه هاي ملك اجاره ‎اي، ملاك تشخيص آن است كه تعميرات مورد نياز جزء تعميرات كلي و اساسي است و يا از تعميرات جزئي است.

موجر و مستاجر

در صورتي كه مستاجر مانع انجام تعميرات شود چه بايد كرد؟

اگر در طول مدت اجاره، خانه يا آپارتمان اجاره اي نيازمند يك سري تعميرات شود و مستاجر مانع تعميرات شود، مالك مي‌تواند با مراجعه به شوراي حل اختلاف از مستاجر شكايت كند و با حكم دادگاه در فرصتي مناسب اقدام به تعمير اشكالات ضروري ساختمان كند. و در مواردي حتي اگر ضرورت داشته باشد، حكم به تخليه موقت ملك براي مدت زمان معين مي‌دهد.

عدم تعميرات يا پرداخت هزينه تعميرات از سوي مالك

اگر موجر از انجام تعميرات يا پرداخت هزينه‌ بازسازي كه بر عهده وي است خودداري كند، مستاجر مي‌تواند با مراجعه به شوراي حل اختلاف از مالك براي عدم پرداخت هزينه تعميرات آپارتمان شكايت كند. در چنين شرايطي اگر مالك باز هم اقدامي جهت برطرف كردن مشكل ساختمان نكرد مستاجر مي‌تواند بنا بر حكم و نظارت دادگاه، بازسازي لازم را انجام دهد و هزينه آن را از اجاره ‌بها كسر كند. در غير اين صورت مستاجر اين حق را دارد كه قرارداد را با حكم دادگاه فسخ كند.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي .....

بازدید : 251
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

در شكايات و دعاوي مربوط به خانواده، هم دادگاه محل اقامت زن و هم دادگاه محل اقامت مرد (خوانده) صلاحيت رسيدگي به پرونده را دارند.

دادگاه خانواده

دادگاه خانواده همان طور كه از نام آن مشخص است دادگاهي است كه قوه قضاييه به منظور رسيدگي به اختلافات مرتبط با امور خانواده تاسيس كرده است. و به همين دليل دادگاه هاي ديگر صلاحيت رسيدگي به دعاوي مربوط به اين دادگاه ها را نخواهند داشت. در مجله دلتا به بررسي صلاحيت دادگاه خانواده طبق قانون حمايت خانواده پرداخته شده است.

صلاحيت دادگاه خانواده چيست؟

بر اساس قانون حمايت خانواده، قوه قضاييه مكلف است در هر حوزه به تعداد كافي شعبه دادگاه خانواده تشكيل دهد. اما در شهر هاي كوچك كه اين دادگاه تشكيل نشده است دادگاه مستقر در آن حوزه به امور مربوط به دعاوي خانوده نيز رسيدگي مي‌كند. اما در شهر هاي مورد نظر پرونده هاي ازدواج و طلاق، به نزديك ترين دادگاه فرستاده مي‌شود. طبق قانون حمايت خانواده، وجود قاضي مشاور زن علاوه بر قاضي رسيدگي كننده پيش بيني شده است. قضات دادگاه مذكور بايد متاهل و حداقل چهار سال سابقه خدمت قضايي داشته باشند. قاضي مشاور مي‌بايست ظرف سه روز از ختم دادرسي به طور مكتوب در مورد موضوع دعوي اظهار نظر و مراتب را در پرونده قيد كند. و قاضي انشاء كننده رأي بايد در دادنامه به نظر قاضي مشاور اشاره و چنانچه با نظر او مخالف باشد با ذكر دليل نظريه وي را رد كند.

صلاحيت دادگاه خانواده

بر اساس ماده ۴ قانون حمايت خانواده مصوب ۱۳۹۲ رسيدگي به امور و دعاوي زير در صلاحيت دادگاه خانواده است :

  • نامزدي و خسارات ناشي از برهم زدن آن
  • نكاح دائم، موقت و اذن در نكاح
  • شروط ضمن عقد نكاح
  • ازدواج مجدد
  • جهيزيه
  • مهريه
  • نفقه زوجه و اجرت‌ المثل ايام زوجيت
  • تمكين و نشوز (عدم تمكين)
  • طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نكاح، بذل مدت و انقضاي آن
  • حضانت و ملاقات طفل
  • نسب
  • رشد، حجر و رفع آن (براي اطلاع از مفهوم رشد و حجر به مواد ۱۲۰۷ و ۱۲۰۸ قانون مدني مراجعه شود.)
  • ولايت قهري، قيمومت، امور مربوط به ناظر و امين اموال محجوران و وصايت در امور مربوط به آنان
  • نفقه اقارب (نفقه خويشاوندان)
  • امور راجع به غايب مفقودالاثر
  • سرپرستي كودكان بي‌سرپرست
  • اهداي جنين
  • تغيير جنسيت

طلاق در دادگاه خانواده

درخواست طلاق

در شكايات و دعاوي مربوط به خانواده، هم دادگاه محل اقامت زن و هم دادگاه محل اقامت مرد (خوانده) صلاحيت رسيدگي به پرونده را دارند. به طور مثال درخواست طلاق از جانب زن و او مقيم تهران است و همسر وي شيراز است. در اين موارد زن مي‌تواند دادخواست طلاق را به دادگاه خانواده تهران يا اصفهان، هر كدام كه تمايل داشته باشد تقديم كند. شايان ذكر است كه در شهر تهران با توجه به وسعت و جمعيت فراوان شعب بسياري وجود دارد و روش متداول اين است كه پرونده به نزديك ترين دادگاه به محل اقامت زن براي رسيدگي ارجاع مي‌شود. درخصوص ساعت كار دادگاه خانواده و يا نشاني سايت دادگاه خانواده تهران بايد بيان كرد كه ساعت كار دادگاه مثل همه ادارات دولتي است و فرقي با آن ها ندارد و ضمنا هيچ كدام از دادگاه هاي مذكور، سايت مستقل براي اطلاع رساني ندارند. البته ذكر اين نكته لازم است كه شماره تلفن ۱۲۹ مربوط به پاسخ به سوالات حقوقي وابسته به قوه قضاييه است. شايان ذكر است كه برخي از مسائل حقوقي مربوط به خانواده در شوراهاي حل اختلاف، رسيدگي مي‌شود. معمولاً نفقه معوقه يا نفقه فرزندان كه كمتر از ۲۰ ميليون تومان باشد و يا استرداد جهيزيه از طريق شوراي حل اختلاف انجام مي‌شود.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي ....



بازدید : 268
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

مطابق قانون، عرصه به زمين و اعيان به ساختماني كه در آن ساخته مي‌شود گفته مي‌شود. حال ممكن است اين ساختمان كاربري مسكوني، تجاري و يا اداري داشته باشد.

عرصه و اعيان ملك

عرصه و اعيان ملك از جمله اصطلاحاتي است كه در حوزه معاملات ملكي به كار مي‌رود. براي بسياري از افراد كه تصميم به خريد و فروش خانه دارند اين سؤال ايجاد مي‌شود كه منظور از عرصه چيست؟ در واقع لازم است كه افراد در هنگام خريد خانه، فروش، رهن و اجاره آپارتمان به ‌حق و حقوق خود آگاه باشند و بدون اطلاعات كافي زير بار مسائل حقوقي قضيه نروند. در مجله دلتا به بررسي ابعاد حقوقي اسناد ملكي عرصه و اسناد ملكي اعياني پرداخته شده است.

وضعيت عرصه و اعيان

مطابق قانون، عرصه به زمين و اعيان به ساختماني كه در آن ساخته مي‌شود گفته مي‌شود. حال ممكن است اين ساختمان كاربري مسكوني، تجاري و يا اداري داشته باشد. به ‌عنوان‌ مثال وقتي شخصي آپارتماني خريداري مي‌كند، سند شش ‌دانگ آن شامل زمين و ساختمان مي‌شود و وقتي ساخت و ساز در زمين به پايان مي‌رسد، سند ملكي عرصه (زمين) با انجام مراحل قانوني در اداره ثبت به صورت سندهاي تفكيكي شش‌ دانگ، كه سهم اعيان (ساختمان) از عرصه (زمين) در آن قيد شده تبديل مي‌شود و مالك هر واحد سندي جداگانه براي آپارتمان خود دارد.

عرصه و اعيان

شايان ذكر است كه در هنگام خريد بايد به كاربري عرصه دقت كرد تا آپارتمان مسكوني را به‌ جاي آپارتمان تجاري به فروش نرسانند. سند ملكي عرصه در واقع سند زميني است كه آپارتمان‌ ها در آن بنا شده ‌اند و سند ملكي اعيان به سند هر يك از واحدهاي آن آپارتمان گفته مي‌شود. نام اسناد ملكي عرصه و اسناد ملكي اعيان غالباً در مشاورين املاك شهرهاي بزرگي كه واحدهاي آپارتماني در زمين ‌هاي بزرگ ساخته مي‌شود، شنيده مي‌شود. البته سند شش ‌دانگي كه براي هر آپارتمان داده مي‌شود شامل زمين و ساختمان ملك است ولي در بعضي موارد عرصه غير قابل واگذاري است. مثل زمين ‌هاي موقوفي كه مالك فقط صاحب سند اعيان ملك است.

اعيان و عرصه در اجاره

در مورد اجاره آپارتمان عرصه و اعيان همان‌ قدر السهم هر واحد جهت استفاده مستأجر از آن است. مثل سهم استفاده از پاركينگ يا انباري و متراژ زير بناي واحد مسكوني.

اجاره عرصه و اعيان

نحوه محاسبه عرصه و اعيان

اين اقدام به درخواست مالك و يا وكيل قانوني وي شروع مي‌شود، و روش كار به اين گونه است كه مالك يا وكيل قانوني از شهرداري منطقه تقاضاي نقشه تفكيك پلاك را مي‌كند. پس از آن شهرداري اقدام به دريافت مدارك لازم كه در مقررات و ضوابط شهرداري آمده مي‌كند و نقشه تصويب شده را به متقاضي مي‌دهد، يك نسخه از اين نقشه جهت تطبيق با ضوابط و مقررات ثبت و تنظيم صورت مجلس به اداره ثبت ارسال خواهد شد. اين كار بر اساس قانون ۱۰۱ شهرداري ها انجام مي‌گيرد. پس از وصول نقشه، نماينده و نقشه بردار با يكديگر به محل وقوع ملك رفته و از آن بازديد مي‌كنند، پس از آن كه نقشه شهرداري با سند مالكيت صادر شده و با محل ملك تطبيق داده شد و مغايرتي در آن ها وجود نداشت، گواهي عدم تجاوز به همسايه ها و معابر و خيابان ها به وسيله نقشه بردار ثبت، انجام مي‌شود، پس از آن نماينده ثبت اقدام به تنظيم صورت مجلس تفكيكي (صورت مجلس تفكيكي حاوي شرح مختصري از سابقه ملك و شرح قطعات مفروزي با قيد مساحت و حدود و هم چنين ذكر تمام مشاعات موجود در ملك مي باشد) مي‌كند و در طي مراحل اداري و پرداخت هزينه هاي مربوطه يك نسخه از آن به دفتر اسناد رسمي متقاضي ارسال خواهد شد. تفكيك اعيان توسط اداره ثبت و با استناد به گواهي پايان كار ساختمان انجام خواهد گرفت.

بازدید : 255
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

طبق قانون مواردي هستند كه مانع از انتقال ارث به برخي از افراد مي‌شوند.

قانون ارث

تقسيم ارث يكي از طرق مالكيت است كه قانون مدني به دقت درباره آن تعيين تكليف كرده ‌است. به گزارش مجله دلتا كسي كه فوت مي‌كند و ارث به جا مي‌گذارد را موَّرِث و بازماندگاني كه از او ارث مي‎برند را وارث مي‌گويند.

تاثير زمان فوت طبق قانون ارث

گاهي تاريخ فوت دو نفر كه طبق قانون از يكديگر ارث مي‌برند، مبهم و نامعلوم است. به طور مثال پدر و پسري در يك تصادف فوت كرده ‌اند و مشخص نيست كدام يك زودتر فوت شده است. بنابراين در خصوص تاثير زمان فوت بايد قائل به تفكيك شد.

ارث
۱. تاريخ فوت هر دو نفر نامشخص است.
۲. تاريخ فوت يكي معلوم و تارخ فوت ديگري نامعلوم است.
فرض اول؛ اگر تاريخ فوت افرادي كه از يكديگر ارث مي‌برند نامشخص باشد يعني معلوم نباشد كدام يك زودتر فوت كرده اند، افراد مذكور از يكديگر ارث نمي‌برند. مگر اينكه علت فوت غرق شدن يا هدم (زير آوار ماندن يا خراب شدن بنا) باشد. مثلا پدر و پسري كه براي نجات فردي به دريا رفته ‌و ديگر برنگشته ‌اند، در اين مثال وراث آن ها از اشخاص متوفي ارث مي‌برند چون علت فوت غرق شدن است هرچند تاريخ فوت معلوم نيست.
فرض دوم؛ دو نفر كه از يكديگر ارث مي‌برند، تاريخ فوت يكي معلوم و تاريخ فوت ديگري نامعلوم است، در اين فرض فردي كه تاريخ فوتش نامعلوم است، از ديگري ارث مي‌برد. مثلا پدر و پسري كه در تصادف به بيمارستان منتقل مي‌شوند، و كسي نمي‌داند كه پدر چه ساعتي فوت شده، يعني قبل از انتقال به بيمارستان يا بعد از آن بوده است. در حالي‌ كه تاريخ فوت پسر در بيمارستان ثبت شده است.

تقسيم ارث و موانع آن

طبق قانون ارث برخي موارد مانع از انتقال ارث مي‌شوند كه عبارتند از: كفر، لعان، قتل، زنا و بردگي
لعان؛ اگر فردي منكر رابطه پدر و فرزندي شود، يعني بگويد اين فرزند من نيست و به همسرش نسبت زنا دهد( رابطه جنسي نامشروع) در اينصورت زن و شوهر از يكديگر و پدر و فرزند از يكدگر ارث نمي‌برند. در واقع لعان موجب از بين رفتن زوجيت مي‌شود و زن و شوهر نسبت به يكديكر براي هميشه نامحرم محسوب مي‌شوند. اگر پدر بعداً رابطه پدر و فرزندي را بپذيرد باز هم پدر از فرزند ارث نمي‌برد ولي در اين ‌صورت فرزند از پدر ارث مي‌برد. لعان قوانين و مقررات خاصي دارد به اين صورت كه مرد به دادگاه مراجعه و فرزند خود را نفي مي‌كند كه البته امروزه اين عمل صورت نمي‌گيرد.

موانع ارث
كفر؛ كافر از مسلمان ارث نمي‌برد. اگر متوفي مسلمان باشد ولي خويشاوندان وي كافر باشند، از او ارث نمي‌برند. اگر شخص فوت شده كافر باشد و يك وارث مسلمان داشته باشد، ارث او به وارثان كافر نمي‌رسد.
قتل؛ طبق ماده ۴۵۱ قانون مجارات اسلامي، در صورتي ‌كه قاتل جزء وراث مقتول باشد و قتل عمدي باشد، قاتل از اموال و ديه مقتول ارث نمي‌برد و اگر قتل خطاي محض يا شبه عمدي باشد فقط از ديه ارث نمي‌برد.
طفل متولد از زنا؛ طفل متولد از زنا(رابطه جنسي نامشروع)، از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمي‌برد.
بردگي؛ در صورت برده بودن وارث يا مورث (متوفي) از يكديگر ارث نمي‌برند. مگر اينكه ورثه فقط يك نفر باشد، كه در اين صورت برده از اموالي كه از متوفي باقي مانده است، خريداري و آزاد و مابقي ارثيه به او داده مي‌شود.

بازدید : 244
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

روزنامه رسمي وابسته به قوه قضائيه بوده و كليه آگهي‌ هاي قانوني كشور در اين مرجع رسمي منتشر مي‌شود.

روزنامه رسمي

يكي از مراحل ثبت شركت و يا تغييرات آن ثبت آگهي در روزنامه رسمي است. در مجله دلتا به اين موضوع مي‌پردازيم كه به چه روزنامه اي، روزنامه رسمي مي‌گويند و در ادامه به مراحل ثبت شركت در روزنامه رسمي اشاره شده است.

روزنامه رسمي

روزنامه رسمي وابسته به قوه قضائيه بوده و كليه آگهي‌ هاي قانوني كشور در اين مرجع رسمي منتشر مي‌شود. مواردي كه در اين روزنامه انتشار مي‌يابند عبارت‌اند از:
• انتشار كليه قوانين مصوب مجلس شوراي اسلامي
• ثبت شركت و تغييرات شركت ها و موسسات غير تجاري
• ثبت و تمديد نام و علائم تجاري
• ثبت طرح هاي صنعتي و اختراعات و غيره…

ثبت شركت در روزنامه رسمي

استعلام شركت در روزنامه رسمي

براي استعلام شركت در روزنامه رسمي لازم است ابتدا شركت مذكور در روزنامه به ثبت برسد. براي ثبت در روزنامه رسمي لازم است مراحلي طي شود كه اين مراحل به ترتيب ذكر مي شود:
۱. ابتدا وارد پورتال روزنامه رسمي كشور شويد.
۲. با ثبت نام در قسمت پورتال، نام كاربري و گذر ‌واژه خود را مشخص كنيد.
۳. پس از عضويت و ورود به حساب كاربري به قسمت «صفحه شخصي من» رفته و روي «پرداخت هزينه آگهي» كليك كنيد.
۴. چنانچه قصد داريد قبل از پرداخت آگهي خود را ببينيد شماره مكانيزه آگهي را كه يك كد ۱۸ رقمي است وارد و روي گزينه مشاهده آگهي كليك كنيد.
۵. هزينه آگهي را از طريق درگاه‌ اينترنتي پرداخت كنيد.
۶. پس از پرداخت، يك كد پيگيري به شما داده مي‌شود كه براي پيگيري آگهي بايستي آن را در صورت نياز حفظ كنيد.
۷. پس از گذشت ۵ روز كاري آگهي شما در پورتال رسمي منتشر مي‌شود و مي‌توانيد نسخه الكترونيكي معتبر آن را دريافت كنيد.

پس از اين‌ كه آگهي در پورتال روزنامه ثبت شد ممكن است يكي از وضعيت‌ هاي زير را داشته باشد:

  • اخذ شده از ثبت: به اين معني كه هزينه توسط پرداخت‌ كننده پرداخت نشده است و يا با موفقيت صورت نگرفته است.
  • آماده ارسال به چاپ: به اين معني كه هزينه قابل پرداخت آگهي با موفقيت پرداخت شده و آگهي آماده چاپ است.
  • در حال انتشار امضاء نشده: به اين معني كه آگهي در حال چاپ ولي امضاء نشده است.
  • منتشر شده امضاء نشده: به اين معني كه آگهي به چاپ رسيده است ولي نسخه امضاء شده آن آماده نيست.
  • منتشر شده امضاء شده: به اين معنا كه آگهي به چاپ رسيده است.

ثبت آگهي تغييرات شركت

انتشار آگهي در روزنامه رسمي فقط مربوط به ثبت شركت نيست. طبق قانون بعضي از تغييرات شركت نيز بايد در روزنامه رسمي چاپ شوند. در ادامه قوانين و مقررات ثبت آگهي شركت در روزنامه رسمي اشاره شده است.
• هيات مديره بايد قبل از اقدام براي كاهش اختياري سرمايه، تصميم مجمع عمومي را در اين باره، حداكثر تا مدت يك ماه در روزنامه رسمي و روزنامه كثيرالانتشاري كه آگهي‌ هاي مربوط به شركت در آن منتشر مي‌شود، چاپ كند.
• تصميم راجع به انحلال و اسامي مدير يا مديران تصفيه و نشاني آن‌ ها، بايد ظرف پنج روز به مرجع ثبت شركت‌ ها اعلام تا پس از ثبت براي اطلاع عموم در روزنامه رسمي و روزنامه كثيرالانتشاري كه اطلاعيه‌ ها و آگهي‌ هاي مربوط به شركت در آن منتشر مي‌شود، چاپ شود.
• تقسيم دارايي شركت بين صاحبان سهام، در مدت تصفيه يا پس از آن ممكن نيست مگر آن كه شروع تصفيه و دعوت بستانكاران قبلا سه بار و هر بار به فاصله يك ماه در روزنامه رسمي و روزنامه كثيرالانتشاري كه اطلاعيه ها و آگهي هاي مربوط به شركت در آن منتشر مي‌شود، چاپ شود و حداقل شش ماه از تاريخ انتشار اولين آگهي گذشته باشد.

آگهي تغييرات شركت در روزنامه رسمي

• مديران تصفيه بايد ظرف مدت يك ماه پس از ختم تصفيه مراتب را به مرجع ثبت شركت‌ ها اعلام كنند تا به ثبت برسد و در روزنامه رسمي و روزنامه كثيرالانتشاري كه اطلاعيه ها و آگهي هاي مربوط به شركت در آن منتشر مي‌شود، چاپ شود و نام شركت از دفتر ثبت شركت‌ ها و دفتر ثبت تجارتي حذف شود.
• پس از اعلام ختم تصفيه مديران تصفيه بايد وجوهي را كه باقيمانده است در حساب مخصوصي نزد يكي از بانك‌ هاي ايران توديع و صورت اسامي بستانكاران و صاحبان سهامي را كه حقوق خود را استيفا نكرده‌اند نيز به آن بانك تسليم و مراتب را طي آگهي مذكور در همان ماده به اطلاع اشخاص ذي‌نفع برسانند تا براي گرفتن طلب خود به بانك مراجعه كنند.
• پس از انقضاء ده سال از تاريخ انتشار آگهي ختم تصفيه هر مبلغ از وجوه كه در بانك باقيمانده باشد در حكم مال بلاصاحب (مال بدون صاحب) است و از طرف بانك با اطلاع دادستان شهرستان ( هم اكنون دادستان عمومي و انقلاب) به خزانه دولت منتقل خواهد شد.
• تصميم راجع به فروش اوراق قرضه و شرايط صدور و انتشار آن بايد همراه با طرح اعلاميه انتشار اوراق قرضه كتبا به مرجع ثبت شركت‌ ها اعلام شود. مرجع مذكور مفاد تصميم را ثبت و خلاصه آن را همراه با طرح اطلاعيه انتشار اوراق قرضه، به هزينه شركت، در روزنامه آگهي خواهد كرد.
• نام و مشخصات و حدود اختيارات مدير عامل بايد با ارسال نسخه‌ اي از صورت‌جلسه هيات مديره به مرجع ثبت شركت‌ ها اعلام و پس از ثبت در روزنامه رسمي آگهي شود.
• آگهي شركت در مجله رسمي وزارت دادگستري و يكي از روزنامه هاي كثيرالانتشار مجددا به فاصله ۱۰روز انتشار خواهد يافت. برگه اي از اين آگهي براي هر كدام از بستانكاراني كه شناخته شده است ارسال مي شود.
• به محض اينكه فهرست بستانكاران احتمالي طبق قانون تنظيم شد، مدير تصفيه از طريق اعلان در مجله رسمي و حداقل يك روزنامه ديگر به بستانكاران احتمالي اخطاريه مي‌دهد كه در مدت مذكور خود را معرفي كنند و مدارك مربوط به طلب خود همراه با ليستي كه تمام مطالبات آنان را مشخص مي كند به دفتردار دادگاه ارائه دهند و فيش دريافت كنند. اعلان ذكر شده بايد در دو مرتبه و به فاصله پنج روز انتشار پيدا كنند.
• مدير تصفيه قادر است اموال تاجر را توقيف و مهر و موم و مدير تصفيه بلافاصله از روي ليست دارايي گذشته نسبت به رسيدگي اسناد و نوشته ها اقدام كند. چنانچه ضروري باشد متممي براي ليست دارايي ترتيب خواهد داد. مدير تصفيه مي‌بايست بلافاصله از طريق اعلان در روزنامه از طلبكاران جديد در صورتي كه موجود باشند دعوت به عمل آورد كه طي يك ماه مطالبات و اسناد خود را براي رسيدگي اعلام كنند. در اعلان ياد شده مفاد قرار محكمه كه طبق آن مدير تصفيه تعيين شده است مي‌بايست مندرج شود.

تعداد صفحات : 32

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1523
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 199
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 744
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 200
  • بازدید ماه : 5197
  • بازدید سال : 9301
  • بازدید کلی : 247933
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه