loading...

Delta Law

مجله دلتا

بازدید : 264
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

در مواردي كه زوج ها براي طلاق به دادگاه خانواده مراجعه مي‌كنند، به درخواست زن يا مرد دادگاه موضوع دعواي آن ها را به داوري ارجاع مي‌دهد. پس از صدور قرار داوري، هر يك از زن و مرد، يك نفر را به عنوان داور خود معرفي مي‌كنند.

داور طلاق

در طلاق به درخواست مرد يا زن، دادگاه به منظور ايجاد صلح و سازش بين طرف ها، موضوع را به داوري ارجاع مي‌كند. به گزارش مجله دلتا دادگاه هاي خانواده با توجه به نظر داوران رأي صادر مي‌كنند. ولي در مواردي كه نظريه داوري مورد قبول دادگاه واقع نشود، آن را رد مي‌كند. در ادامه براي بررسي بيشتر نقش داور طلاق و ماهيت و تاثير داوري در طلاق با ما همراه باشيد.

داور طلاق

همانطور كه در بالا اشاره شد در مواردي كه زوج ها براي طلاق به دادگاه خانواده مراجعه مي‌كنند، به درخواست زن يا مرد دادگاه موضوع دعواي آن ها را به داوري ارجاع مي‌دهد. پس از صدور قرار داوري، هر يك از زن و مرد، يك نفر را به عنوان داور خود معرفي مي‌كنند. شايان ذكر است كه در برخي موارد نظريه داوري مورد قبول دادگاه واقع نمي‌شود و به همين دليل آن را رد مي‌كند.

شرايط داور در طلاق

زمان ارجاع به داوري

با طرح دعواي طلاق از طرف زن و مرد يا يكي از آن ها، دادگاه در ابتدا نسبت به ارجاع زوج ها به داور اقدام نمي‌كند، بلكه ابتدا قاضي براي حل و فصل اختلاف تلاش مي‌كند و در صورتيكه اختلافات با دخالت دادگاه برطرف نگرديد، رسـيدگي به دعوا از طريق ارجاع امر به داوري صورت مي‌گيرد. بنابراين داوران در طلاق، قائم مقام و نماينده دادگاه در رفع اختلاف هستند و زماني در دعوا مداخله مي­كنند كه دادگاه در رفع اختلاف به نتيجه نرسيده باشد.

شرايط داور در طلاق

بعد از اين كه دادگاه قرار ارجاع امر به داوري را صادر كرد، هر يك از زن و مرد مكلفند ظرف ۲۰ روز از تاريخ ابلاغ، يك نفر از نزديكان خود را كه داراي شرايط داوري است، به عنوان داور معرفي كنند. مسلمان، متأهل ، داشتن حداقل چهل سال سن و آشنايي نسبي با مسائل شرعي، خانوادگي و اجتماعي از شرايطي هستند كه قانون براي داوري در طلاقدر نظر گرفته است. شايان ذكر است مرداني كه نسبت به زن محرم هستند مانند پدر و برادر در صورتي كه همسر آن ها نيز فوت كرده يا از هم جدا شده باشند، به عنوان داور پذيرفته مي‌شوند. در صورت نبود فرد واجد شرايط در بين خويشاوندان يا عدم دسترسي به ايشان يا قبول نكردن داوري،هر يك از زوج ها مي‌توانند داور خود را از بين افراد واجد صلاحيت ديگر تعيين و معرفي كنند. در صورت امتناع و خودداري زن و شوهر از معرفي داور يا عدم توانائي آنان، دادگاه خود به درخواست هر يك از طرف ها براي آن ها داور تعيين مي‌كند.

وظايف داور طلاق

ابتدا مرد يا زن، داور مورد نظر خود را به دادگاه معرفي مي‌كند. و پس از اينكه داور مورد نظر از طرف دادگاه تأييد شد، لازم است داور منتخب، طي لايحه اي به دادگاه پذيرش داوري خود را اعلام كند و با تشكيل جلسه يا جلسات متعدد با حضور زن و مرد و در صورت امتناع بدون حضور زوج ها يا يكي از آن ها در جهت رفع اختلاف و ايجاد سازش اقدام و نتيجه را در مهلت مقرر به دادگاه اعلام كند. در صورتي كه مهلت تعيين شده براي داوري كافي نباشد، داوران مي­توانند از دادگاه تقاضاي تمديد مهلت كنند و در صـورتي كه دادگاه درخـواست را ضـروري تشخيص داد، مهلت تمديد مـي­شود. نظريه داوري فرمت مشخصي ندارد و هر داوري بر اساس جلساتي كه با زوجين جهت سازش برگزار مي‌كند و نتيجه اي كه به دست مي‌آورد، نظريه داوري در طلاق را ارائه مي‌كند.

وظايف داور طلاق

مراحل داوري در طلاق

دادگاه خانواده بايد زماني را معين و وظايف و نحوه عملكرد داوران را به آن ها توصيح دهد و همچنين مهلت زماني كه داوران بايد نظر خود را در خصوص اختلاف به دادگاه ارائه كنند، مشخص كند. داوران مكلفند با حضور زوج ها حداقل دو جلسه تشكيل داده و مشكلاتي را كه موجب بروز اختلاف شده را، بررسي كنند و با ارائه راهكارهاي مناسب سعي در رفـع اختلاف و سازش بين آن ها كنند.
عدم حضور زوجين يا يكي از آنها در جلسات، مانع تشكيل جلسه نيست و داوران بايد به هر صورت، موارد اختلاف را بررسي و نظر خود را بر امكان يا عدم امكان سازش، در مهلت تعيين شده به دادگاه تقديم كنند.

هزينه داوري طلاق

داور طلاق مي‌­­­توانند براي انجام داوري تـقاضاي حـق الـزحمه كنند و دادگاه نيز حـق ­­الزحمه آنان را تـعيين و دستور پرداخت آن را به داوران خواهد داد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا...

بازدید : 222
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

هر يك از زن يا شوهر يا هر دو مي‌توانند تا قبل از آخرين جلسه دادگاه كه منجر به صدور حكم مي‌شود از در خواست طلاق صرف نظر كرده و دادخواست خود را مبني بر طلاق پس بگيرند و از دادگاه بخواهند كه آن را ناديده تلقي كند.

طلاق توافقي با خواست و توافق زن و شوهر واقع مي‌شود. اما اغلب ابهامات و سؤالاتي در خصوص اين نوع طلاق مطرح مي‌شود كه در مجله دلتا به سؤالات طلاق توافقي پاسخ داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.

سؤالات طلاق توافقي

زن يا شوهر تا چه زماني مي‌توانند از طلاق انصراف دهند؟

هر يك از زن يا شوهر يا هر دو مي‌توانند تا قبل از آخرين جلسه دادگاه كه منجر به صدور حكم مي‌شود از در خواست طلاق صرف نظر كرده و دادخواست خود را مبني بر طلاق پس بگيرند و از دادگاه بخواهند كه آن را ناديده تلقي كند.

گواهي عدم امكان‌ سازش

آيا بعد از صدور گواهي عدم امكان سازش، شوهر مي‌تواند از طلاق جلوگيري كند؟

يكي از سؤالات طلاق اين است كه اگر در رأى صادره از دادگاه خانواده طلاق از نوع خلعي باشد و شوهر در خصوص طلاق، وكالت بلاعزل به زن داده باشد، زن مي‌تواند با مراجعه به محضر و اجراي صيغه طلاق خود را مطلقه كند. بنابراين در چنين شرايطي مرد نمي‌تواند مانع طلاق شود. شايان ذكر است كه مدت اعتبار گواهي عدم امكان سازش، سه ماه از تاريخ صدور حكم، تعيين مي‌شود. بنابراين زن بايد در مدت ۳ ماه براي اجراي حكم طلاق اقدام كند. بنابراين در صورتيكه در اين مدت انجام طلاق را نخواهد و به عبارتي حكم را اجرا نكند، شوهر نمي‌تواند با حكم گواهي عدم امكان سازش، از محضر درخواست كند كه صيغه طلاق جاري و زن را طلاق دهد. بنابراين در چنين وضعي كه زن براي طلاق اقدام نمي‌كند ولي شوهر اصرار به طلاق داشته باشد، مرد فقط مي‌تواند به دادگاه مراجعه و دادخواست طلاق رجعي بدهد و پس از صدور حكم طلاق رجعي، زن را طلاق دهد.

طلاق خلع

يكي از سؤالات طلاق اين است كه آيا مرد مي تواند پس از طلاق خلع رجوع كند؟

طبق قانون، در طلاق خلع اگر زن بعد از طلاق تا زماني كه عدّه طلاق باقي است مي‌تواند از مالي كه به مرد بخشيده (بذل كرده) منصرف شود و آن را از شوهر مطالبه كند و شوهر نيز در مقابل، اين حق را پيدا مي‌كند كه از طلاق (انصراف دهد) رجوع كند. براي اينكه اين رجوع و برگشت محقق شود شوهر بايد با قصد و اراده به طور لفظي يا عملي، اقدامي كه دلالت بر رجوع داشته باشد انجام دهد. به طور مثال بگويد از طلاق رجوع كردم. در واقع در چنين شرايطي بدون اينكه لازم باشد عقد ازدواج مجدداً منعقد شود، طلاق انجام گرفته ناديده تلقي مي‌شود و وضعيت به حالت قبل از طلاق برمي‌گردد. بايد در نظر داشت كه در طلاق خلع تا زماني كه زن در دوران عده است، زن و شوهر امكان رجوع از طلاق وجود دارد. به اين معنا كه زوج ها فقط تا پايان عده چنين فرصتي دارند و پس از آن، ديگر براي هيچ يك از آن ها چنين حقي وجود ندارد. بايددر نظر داشت كه چنانچه زن و شوهر از طلاق منصرف شوند زن نمي‌تواند به استناد همان حكم قبلي دادگاه مجدداً به محضر مراجعه و صيغه طلاق جاري شود. زيرا همان طور كه گفته شد پس از اينكه زن مالي را كه به مرد بخشيده پس مي‌گيرد و مرد نيز از از طلاق انصراف مي‌دهد همه چيز به اوضاع و احوال سابق برگشته و ديگر حكم صادره براي اجراي صيغه طلاق اعتباري ندارد.

حق حضانت

اگر زن يا شوهر درطلاق توافقي حق حضانت فرزندان را به ديگري واگذار كند، بعدها مي تواند مجدداً تقاضاي حضانت كند؟

به دليل آن كه حضانت، از حقوق و تكاليف والدين است. بنابراين مي‌توان گفت پدر يا مادر حق حضانت يعني نگاهداري اطفال را در سنيني از زندگي آن ها دارند، و همچنين نسبت به آن ها تكليف هم دارند و تكليف را نمي‌توان از خود ساقط كرد. به طور مثال حضانت دختر تا ۷ سالگي با مادر است. حال اگر در طلاق توافقي زن دختر ۴ ساله را به پدر بدهد و حضانت را از خود سلب كند، چنين سلب اختياري، اعتبار ندارد. و در صورت پشيماني در چنين حالتي مي‌تواند حتي بعد از طلاق مجدداً به دادگاه مراجعه و دادخواست حضانت فرزندان را به دادگاه خانواده ارائه دهد و حضانت فرزندان را درخواست كند. در خصوص حق ملاقات فرزندان نيز، اگر در طلاق توافقي هر يك از زن يا شوهر حق ملاقات فرزندان را از خود سلب كند، مجدداً مي‌تواند تقاضاي ملاقات فرزندان را كند، زيرا حق ملاقات هم مانند حق حضانت قابل اسقاط (از بين رفتني) نيست و چنانچه مرد يا زن اين حق را از خود سلب كند، به همان دلايلي كه در مورد حضانت ذكر شد چنين سلب اختياري فاقد اعتبار است و كسي كه اين حق را از خود سلب كرده مي‌تواند حتي بعد از طلاق با مراجعه به دادگاه و ارائه دادخواست، تقاضاي ملاقات فرزندان را داشته باشد.

نفقه

اگر زن در طلاق توافقي، نفقه فرزند را به عهده بگيرد، بعداً مي‌تواند از دادگاه تقاضا كند كه مرد نفقه را بدهد؟

طبق قانون مدني كه مقرر مي‌دارد : «نفقه اولاد بر عهده پدر است …»، در صورتي كه پدر طفل در حيات باشد، مادر مكلف به پرداخت نفقه نيست. بنابراين چنانچه در طلاق توافقي، مادر ث نفقه فرزندان تحت حضانت خود را قبول كرده باشد، بعداً مى‌تواند درخواست نفقه فرزندان را به دادگاه ارائه كند

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا...

بازدید : 273
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

با توجه به قانون، مشاوره طلاق حداقل ۴ جلسه در يك ماه است كه البته به تشخيص مشاور خانواده و با توجه به شرايط خاص زن و شوهر مي‌تواند در يك جلسه هم باشد.

مشاوره طلاق

مشاوره طلاق، مشاوره اي است كه با هدف كمك به زن‌ و شوهر براي بهبود روابط و مديريت درباره‌ طلاق انجام مي‌شود و به زوج ها كمك مي‌كند تا تشخيص بدهند كه بهترين انتخاب با توجه به اوضاع و شرايط كدام است، اين كه بهتر است به زندگي مشترك ادامه بدهند يا از هم جدا شوند. در مجله دلتا به سؤالات مشاوره طلاق پاسخ داده شده است.

مشاوره طلاق اجباري است؟

مشاوره قبل از طلاق طبق قانون حمايت از خانواده، اجباري شده است ولي رويه دادگاه‌ هاي خانواده در كشور در اين مورد يكسان نيست. در بعضي از شهرها زوج ها به واحد مشاوره ارجاع داده مي‌شوند، و در بعضي از شعب دادگاه خانواده حضور حداقل يكي از آن ها براي مشاوره ضروري است و بعضي ديگر از شعب نيز مشاوره بدون حضور زن و شوهر و با حضور وكيل را امكان پذير مي‌دانند.

مشاوره قبل از طلاق چند جلسه است ؟

با توجه به قانون، مشاوره طلاق حداقل ۴ جلسه در يك ماه است كه البته به تشخيص مشاور خانواده و با توجه به شرايط خاص زن و شوهر مي‌تواند در يك جلسه هم باشد. در خصوص موضوع مدت زمان مشاوره قبل از طلاق توافقي بايد در نظر داشت، در صورتي كه زوج ها تمايل به طلاق توافقي داشته باشند لازم است كه هر دو طرف در اين جلسات حاضر شوند در غير اين صورت طلاق يك طرفه از جانب زن يا مرد مطرح مي‌شود.

جلسات مشاوره طلاق

عدم حضور زوج در مشاوره طلاق

در ۲ حالت صرف بودن وكيل در جلسه مشاوره كفايت مي‌كند.
۱. هر يك از زن يا شوهر خارج از كشور باشند.
۲. مداركي مبني بر عدم امكان حضور يكي از زوج ها ارائه شود.

زمان مراجعه به مشاور

هر زماني كه زن يا شوهر احساس كردند كه در زندگي مشترك احساس رضايتمندي لازم را ندارند و به مشكل برخورده اند، بهترين تصميم مراجعه به مشاوره است. در خصوص مراجعه به مشاور طلاق مي‌توان گفت قطعاً مفيد خواهد بود كه در زير توضيح داده شده است.
• وقتي زوج ها دائماً درباره‌ مسائل مربوط به طلاق فكر مي‌كنند.
• وقتي نمي‌توانند روي آينده تمركز برنامه ريزي كنند.
• وقتي زن و شوهر قدرت تصميم گيري ندارند و از شرايط پيش آمده ترسيده اند.
افراد بعد از حضور در جلسات مشاوره طلاق متوجه مي‌شوند كه طرز تفكر و نگرشي كه نسبت به ازدواج و جامعه داشته اند تا چه اندازه تغيير كرده است و با دقت و توجه بيشتري براي زندگي زناشويي تصميم مي‌گيرند.

مشاوره پيش از طلاق

مزاياي جلسات مشاوره

مشاوره قبل از طلاق كمك مي‌كند تا زوج ها واكنش‌ هاي خود را در طول فرايند طلاق و همچنين بعد از صدور حكم نهايي درك و مديريت كنند.
• زن و شوهر به كمك مشاور طلاق مي‌توانند واكنش ها و احساسات خود را به بهترين شيوه‌ ممكن با يكديگر و نيز ساير افراد مطرح كنند.
• روش مناسبي براي يافتن يك حامي مطمئن به منظور مبارزه با چالش‌ هايي است كه هر يك از آن ها در طول فرايند طلاق و بعد از آن مواجه خواهند شد.
• زن و شوهر را براي روبه رو شدن با واكنش هاي فرزندان درباره‌ اين تصميم آماده مي‌كند و روشهاي صحيح مديريت اين واكنش ها را به آن ها آموزش مي‌دهد.
• وقتي زن و شوهر هنوز براي طلاق گرفتن ترديد دارند، مشاور كمك مي‌كند تا عاقلانه ترين تصميم گرفته شود.
• در جلسات مشاوره مي‌توانند قبل از جدايي به مشكلات حل نشده‌ بپردازند و پرونده‌ زندگي زناشويي را با كمترين آسيب ببندند تا هر دو بتوانند زندگي را از نقطه‌ مثبت و روشني شروع كنند.
جلسات مشاوره قبل از طلاق فرصت مناسبي است تا زوج ها متوجه مشكلات روابط زناشويي خود بشوند و در جهت اصلاح آن مشكلات گام بردارند.
• چون مشاور فرد معتمد و بي طرفي است، هر دو طرف مي‌توانند مطمئن باشند كه او آن ها را قضاوت نمي‌كند و با توجه به نظر و احساس آن ها تصميم مقتضي را مي‌گيرد.

بنابراين به زوج ها توصيه مي‌شود كه با جديت و دقت نظر خاصي به اين گونه مشاوره هايي كه قبل از طلاق صورت مي‌گيرد توجه كنند.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ...

بازدید : 254
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

گاهي زن در صورت مطالبه مهريه، به اموال همسر دسترسي ندارد و نمي‌تواند براي وصول مهريه، مالي را معرفي كند و مرد نيز از معرفي اموال خود به منظور پرداخت بدهي خودداري مي‌كند كه در اين مواقع زن مي‌تواند درخواست ممنوع‌ الخروج كردن مرد را به دادگاه ارائه كند.

ممنوع الخروجي مهريه

مهريه يكي از حقوقي است كه بعد عقد ازدواج، قانون براي زن در نظر گرفته است و مرد موظف است كه در صورت مطالبه زن، مهر وي را بپردازد. اما گاهي بنا به دلايلي مهريه از جانب مرد پرداخت نمي‌شود. به همين دليل مساله ممنوع‌ الخروجي مهريه ، ابزاري است كه مرد را براي پرداخت بدهي مهريه تحت فشار قرار داده و وادار مي‌كند تا نسبت به پرداخت بدهي خود اقدام كند. در مجله دلتا مهم ترين نكاتي در مورد ممنوع الخروج شدن شوهر به دليل پرداخت مهريه توضيح داده شده است.

ممنوع الخروجي مهريه از طريق اجراي اسناد رسمي

در برخي موارد زن براي دريافت مهريه از طريق دفترخانه رسمي ازدواج مبادرت به صدور اجراييه مي‌كند و پس از ابلاغ اجراييه به شوهر، زن مي‌تواند نسبت به بازداشت اموال منقول و غير منقول وي اقدام كند. اما در برخي موارد زن به اموال همسر دسترسي ندارد و نمي‌تواند براي وصول مهريه، مالي را معرفي كند و مرد نيز از معرفي اموال خود به منظور پرداخت بدهي خودداري مي‌كند كه در اين مواقع زن مي‌تواند تقاضاي ممنوع‌ الخروجي او را از دادگاه بخواهد تا از خروج شوهر از كشور به قصد پرداخت نكردن مهريه جلوگيري شود. شايان ذكر است در سه حالت اداره ثبت مي تواند ممنوع الخروجي مرد را رفع مي‌كند.

۱. مواردي كه مرد مهريه را پرداخت كند.

۲. زن از تقاضاي ممنوع‌ الخروجي مرد منصرف شود.

۳. دادگاه و مراجع قضايي قرار يا حكمي مبني بر رفع ممنوع‌الخروجي مرد به لحاظ تامين خواسته زن صادر كنند.

بنابراين در خصوص وثيقه براي رفع ممنوع الخروجي از طرف مردان بدهكاري كه به اين اداره مراجعه و تقاضاي رفع ممنوع‌الخروجي خود را دارند، بايد گفت كه اداره ثبت اختيار گرفتن وثيقه را ندارد و فقط در سه حالت ياد شده مي‌تواند ممنوع‌الخروجي مرد را رفع كند.

 ممنوع الخروجي شوهر

شرايط شغلي مرد چه تاثيري در ممنوع الخروجي او دارد؟

در خصوص مسأله ممنوع الخروجي مهريه در برخي موارد مرداني كه به دليل شغل و حرفه اي كه دارند لازم است كه از كشور خارج شوند، تقاضاي رفع ممنوع‌الخروجي دارند. در اين موارد به استناد راي وحدت رويه هيات عمومي ديوان عدالت اداري كه در سال ۱۳۸۰صادر شد، پس از احراز شرايط خاص بدهكار، ممنوع‌الخروجي وي رفع مي‌شود. بنابراين مرداني كه به واسطه انجام دادن وظايف و ماموريت‌ هاي اداري خروج آن ها از كشور الزامي و اجتناب‌ ناپذير است ممنوع‌الخروجي آنان رفع مي‌شود.

يكي از سوالاتي كه پرسيده مي‌شود اين است كه رفع ممنوع‌الخروجي پس از تقسيط مهريه امكانپذير است؟ طبق قانون، در صورتي كه برخي از مردان به دليل ادعاي اعسار از پرداخت يكجاي بدهي، حكم تقسيط مهريه را دريافت كرده اند، بايد در نظر داشته باشند كه صدور حكم تقسيط بدهي از سوي مرجع قضايي مجوزي براي رفع ممنوع‌الخروجي نيست. همچنين با توجه به قانون گذرنامه كه به طور كلي و بدون قيد مدت دستور منع خروج بدهكاران اجرايي از كشور را بنا به تقاضاي طلبكار صادر كرده است،تا زماني كه از طرف مرد بدهي پرداخت نشود نمي‌توان ممنوع‌الخروجي را رفع كرد، حتي اگر سال هاي زيادي از دستور ممنوع‌الخروجي و اجراي آن بگذرد.

 ممنوع الخروجي به دليل مهريه

اطلاع رساني قبل از ممنوع الخروجي مهريه

در صورت ممنوع‌ الخروجي، اجراييه صادره عليه مرد به نشاني كه هنگام ثبت ازدواج در عقدنامه او قيد شده ابلاغ مي‌شود، اما در بسياري از موارد نشاني قيد شده تغيير مي‌كند و چون افراد پس از تغيير مكان و سكونت در محل جديد اين موضوع را به دفترخانه ازدواج اطلاع نمي‌دهند و نيز ابلاغ اجراييه به آدرسي كه در سند ازدواج قيد شده ارسال مي‌شود، مرد از صدور آن بي‌اطلاع است و در واقع زماني كه قصد خروج از كشور را دارد در فرودگاه متوجه ممنوع‌الخروجي خود مي‌شود و پس از استعلام ممنوع الخروجي مهريه ، غالباً به لحاظ فرصت كوتاهي كه معمولا تا تاريخ مسافرت خود دارد نمي‌تواند بدهي خود را بپردازد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ...

برچسب ها مهريه , مجله دلتا ,
بازدید : 235
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

حق انتفاع حق استفاده ‌كردن از مال ديگري يا مالي است كه مالك خاص ندارد. فردي كه از مال ديگري استفاده مي‌كند را منتفع مي‌نامند. اين حق معمولا به موجب قرارداد به افراد داده مي‌شود.

انواع حق انتفاع

حق انتفاع حق استفاده ‌كردن از مال ديگري يا مالي است كه مالك خاص ندارد. اين حق معمولا به موجب قرارداد به افراد داده مي‌شود. به فردي كه از مال ديگري استفاده مي‌كند منتفع مي‌گويند. در مجله دلتا به بررسي مفهوم و انواع حق انتفاع پرداخته شده است.

حق انتفاع چيست؟

همانطور كه اشاره شد حق انتفاع در اثر قرارداد ديگري براي منتفع ايجاد مي‌شود. به طور مثال پدر اموال خود را به اعضاي خانواده مي‌بخشد و حق انتفاع از آن را تا پايان عمر براي خود حفظ مي‌كند. بنابراين بايد به اين نكته توجه داشت كه گاهي مالك ممكن است در قبال حق انتفاع مبلغي دريافت يا اينكه به طور مجاني آن را به ديگري واگذار كند.

انواع حق انتفاع

۱. حق عمري ؛

حق انتفاعي است كه با توجه به مدت عمر مالك يا شخص منتفع يا شخص ديگري به فرد واگذار مي‌شود. به اين صورت كه اگر حق انتفاع براي مدت عمر مالك باشد با فوت مالك از بين مي‌رود و منتفع ديگر نمي‌تواند از آن استفاده كند ولي اگر حق انتفاع به مدت عمر شخص ديگري باشد، فوت مالك تاثيري در حق انتفاع نخواهد داشت. و با فوت متنفع نير كلاً اين حق از بين مي‌رود.

۲. حق رقبي ؛

حق انتفاعي كه از طرف مالك براي مدت معيني برقرار مي‌شود، حق رقبي گفته مي‌شود. مثلا مالك مي‌گويد حق انتفاع از اين مغازه را براي مدت ۲۰ سال به علي واگذار كردم.

۳. حبس مطلق ؛

يكي از انواع حق انتفاع كه به طور مطلق و بدون ذكر مدت به فرد منتفع واگذار مي‌شود، حق حبس مطلق است. در اين نوع از حق انتفاع، مالك هرگاه بخواهد مي‌تواند از حق انتفاعي كه واگذار كرده است، رجوع كند و انصراف دهد. در هر صورت اين حق فقط تا زمان فوت مالك باقي است و بعد از آن از بين مي‌رود.
در حق عمري و حق رقبي مالك نمي‌تواند قبل از فوت منتفع در عمري و مدتي كه در حق رقبي اعطا كرده است منصرف شود. اما در حبس مطلق مالك مي‌تواند هرگاه كه بخواهد حق انتفاع را از ديگري سلب كند

۴. حق سكني ؛

حق انتفاعي كه موضوع آن خانه و محل سكونت باشد را حق سكني ناميده اند. حق سكني ممكن است براي مدت معين يا به مدت عمر مالك، منتفع يا شخص ثالث و يا به طور مطلق براي منتفع برقرار شود.

حق انتفاع

نكات مهم در خصوص انواع حق انتفاع

۱. مالي كه براي استفاده به منتفع واگذار مي‌شود، بايد مالي باشد كه با استفاده كردن از بين نرود. مثلاً نمي‌توان نسبت به خوراكي حق انتفاع برقرار كرد. زيرا فرد بايد بتواند مدتي از مال استفاده كند و مجدداً اصل آن را به مالك برگرداند.

۲. منتفع نبايد از مالي كه براي استفاده كردن به او واگذار شده، سوءاستفاده كند. به اين كه نبايد استفاده از مال خلاف منظور مالك يا عرف باشد. فقط در اين صورت است كه حق انتفاع براي منتفع ايجاد مي‌شود.

۳. منتفع مي‌تواند حق انتفاع خود را به ديگري واگذار كند مگر آنكه مالك او را از اين كار منع كرده باشد. به طور مثال علي به عنوان منتفع اصلي مي‌تواند خانه اي را كه استفاده مي‌كرده است براي انتفاع به خواهر خود واگذار كند.

حقوق و تكاليف مالك و منتفع

منتفع و مالك در برابر يكديگر حقوق و تكاليفي دارند. كه در زير به آن ها اشاره شده است.

۱. منتفع نبايد از مالي كه براي استفاده كردن به او واگذار شده، سوءاستفاده كند. به اين كه نبايد استفاده از مال خلاف منظور مالك يا عرف باشد. به طور مثال با اتومبيلي كه براي سواري به منتفع سپرده شده، نمي‌تواند براي باركشي از آن استفاده كند.

۲. منتفع بايد از از مال محافظت كند و اگر بر اثر عدم مواظبت وي، مال از بين برود يا معيوب شود، منتفع مسئول خسارت هاي مالك خواهد بود. اما اگر منتفع در از بين رفتن مال مقصر نباشد، مسئوليتي نخواهد داشت.

۳. كليه هزينه‌ هاي مربوط به استفاده كردن از مال بر عهده‌ منتفع است. به طور مثال رنگ‌آميزي و تزئينات … خانه اي كه مالك به منتفع داده كه از آن استفاده كند بر عهده منتفع است.
۴. مالك نمي‌تواند مانع تصرفات منتفع شود. مثلا در مدتي كه منتفع حق انتفاع دارد، مالك نبايد مال را اجاره دهد.

۵. كليه‌ هزينه هاي لازم و ضروري براي حفظ مال بر عهده‌ مالك است؛ مانند هزينه تعمير سقف اتاق‌ ها و يا جلوگيري از ريزش ديوارها.

حق انتغاع سكني

انواع حق انتفاع در چه مواردي از بين مي‌رود؟

۱. مال موضوع حق از بين برود. مثلا ماشيني كه براي سواري به علي سپرده شده آتش بگيرد.
۲. منتفع از حقي كه به او داده شده است صرف نظر كند. مثلا علي بگويد كه من ديگر نمي‌خواهم از ماشين استفاده كنم.
۳- اگر مالي در اثر ملي شدن از ملكيت خصوصي مالك خارج شود. مثلا بخشي از جنگل كه ملك علي بوده است، ملكيتش با قانون به دولت واگذار شود.
۴- در مواردي كه مالك در قرارداد انتفاع براي خود حق فسخ پيش‌بيني كرده باشد. مثلا علي در قرارداد پيش‌بيني كرده است كه تا ۷ ماه حق فسخ حق انتفاع را خواهد داشت.
۵- اگر ملكيت مال به شخص منتفع واگذار شود. مثلا مالكيت ماشيني كه قبلا براي انتفاع به علي واگذار شده بود اكنون به خود وي منتقل شود.
۶- در حق انتفاع عمري شخص مورد نظر در قرارداد انتفاع فوت كند. در چني مواردي، فوت مالك، منتفع و يا هر شخص ديگري در صورتي كه در قرارداد انتفاع پيش بيني شده باشد، مي‌تواند باعث از بين رفتن حق انتفاع شود.
۷- در حق انتفاع رقبي مدت مشخص شده سپري شود. مثلا حق استفاده كردن از كتابي دو هفته باشد و اين دو هفته سپري شده باشد.
۸- مالك در حبس مطلق از حقي كه به منتفع داده است رجوع كند و منصرف شود.
شايان ذكر است كه با پايان يافتن حق انتفاع، منتفع بايد مال را به مالك برگرداند و پس از اين مالك حق انتفاع كامل از ملك خود را دارد و منتفع ديگر حقي در ملك او نخواهد داشت.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ...

بازدید : 265
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

مغازه يك ملك تجاري محسوب مي‌شود و قوانين اجاره ملك تجاري با املاك مسكوني متفاوت است. اين تفاوت در درجه‌ اول به دليل كاربري ملك تجاري است كه مي‌تواند روي مبلغ اجاره هم تأثير داشته باشد. مورد ديگر منطقه‌ جغرافيايي است كه مغازه در آن قرار دارد و از اهميت زيادي برخوردار است.

اجاره مغازه

اجاره مغازه يكي از انواع اجاره است كه بايد با حساسيت و دقت در مورد آن تصميم گيري شود. زيرا اجاره مغازه با اجاره خانه متفاوت است. اين تفاوت ها به اين دليل است كه مناطق زيادي وجود دارند كه مي‌توان خانه ‌هاي مسكوني مناسبي در آن‌ ها پيدا كرد اما در خصوص اجاره ملك تجاري نمي‌توان به سادگي هر مغازه‌ اي را انتخاب كرد زيرا حساسيت‌ هاي شغلي از اهميت زيادي برخوردارند و قبل از اجاره مغازه بايد آن‌ ها را در نظر گرفت. در مجله دلتا به بررسي نكات مهم براي قرارداد اجاره مغازه پرداخته و چگونگي انتخاب يك مغازه مناسب توضيح داده شده است.

نكات مهم در قرارداد اجاره مغازه

همانطور كه آورده شد مغازه يك ملك تجاري محسوب مي‌شود و قوانين اجاره ملك تجاري با املاك مسكوني متفاوت است. اين تفاوت در درجه‌ اول به دليل كاربري ملك تجاري است كه مي‌تواند روي مبلغ اجاره هم تأثير داشته باشد. مورد ديگر منطقه‌ جغرافيايي است كه مغازه در آن قرار دارد و از اهميت زيادي برخوردار است. در زير اين موارد توضيح داده شده است.

قرارداد اجاره مغازه

  • كاربري املاك تجاري

كاربري ملك تجاري بسيار اهميت دارد به طوري كه ساير موارد مربوط به اجاره‌ مغازه را تحت تأثير قرار مي‌دهد. يك ملك تجاري ممكن است كاربري هاي مختلفي داشته باشد. براي مثال يك مغازه ممكن است به منظور تأسيس يك فروشگاه پوشاك اجاره و يا اينكه به عنوان سوپرماركت از آن استفاده شود. كاربري‌ هاي ديگري مانند رستوران، مكانيكي و… نيز وجود دارند كه به طور طبيعي جزء عوامل تعيين‌ كننده براي اجاره محسوب مي‌شوند. مواردي همچون منطقه‌ جغرافيايي، مساحت مغازه و هزينه‌ اجاره همگي در درجه اول به نوع كاربري بستگي دارند.

  • منطقه جغرافيايي

هر مغازه‌ اي در هر منطقه‌ اي نمي‌تواند فروش موفقي داشته باشد. به طور مثال ممكن است فرد درپي مكاني براي اجاره به منظور سوپر ماركت باشد كه در اين صورت در هر منطقه‌ اي كه مغازه‌ خود را داير كند، احتمالاً فروش خوبي خواهد داشت؛ زيرا اقلامي كه در سوپر ماركت وجود دارد جزء مايحتاج همه افراد جامعه محسوب مي‌شوند. اما اگر هدف از اجاره مغازه، ايجاد يك فروشگاه پوشاك باشد، در اين صورت بايد مغازه‌ در يك مكان پر رفت و آمد در مركز شهر واقع شده باشد. زيرا نوع اجناس به گونه‌ اي است كه ممكن است هر چند هفته يا هر چند ماه يك بار افراد قصد خريد پوشاك داشته باشند.

  • متراژ مغازه

متراژ مغازه يكي ديگر از مواردي است كه افراد در اجاره مغازه بايد به آن توجه كنند. به طور مثال اگر شخص يك فروشنده‌ عادي و خرده فروش است، بايد مغازه‌ اي با متراژ كم اجاره كند. اما اگر قصد ايجاد يك مركز فروش، رستوران بزرگ يا فروشگاه لوازم خانگي داشته باشد، بايد مغازه‌ اي با متراژ بالا پيدا كند.

اجاره كردن مغازه

نكات مهم در اجاره نامه مغازه

۱. مدت قرارداد :

افراد هنگام عقد قرارداد اجاره مغازه، حتماً بايد به مدت زمان قرارداد توجه كنند. اگر كسب و كار شخص داراي يك برند و قرار است با اين برند مطرح شود، بايد به فكر اجاره جايي براي مدتي طولاني باشد. زيرا با تغيير مكان درصد زيادي از مشتريان قبلي خود را از دست خواهد داد و همين موضوع ممكن است باعث ايجاد ضرر و زيان جبران‌ ناپذيري براي او شود. به همين دليل لازم است افراد در زمان انعقاد قرارداد اجاره، با موجر در باره مدت زمان اجاره به توافق برسند.

۲. مبلغ اجاره :

از آنجا كه معمولاً هر سال و با تمديد قرارداد اجاره، مبلغ اجاره افزايش پيدا مي‌كند و اگر مستاجر در دوره‌ اول قرارداد تمام توان مالي و سرمايه اي را كه دارد براي اجاره مغازه هزينه كند، در دوره‌ هاي بعدي با مشكل مواجه خواهد شد. بنابراين بهترين كار اين است زماني كه قرارداد اجاره را تنظيم مي‌كنند روي مبلغي توافق شود كه در دوره‌ هاي بعد و در تمديد دوباره اجاره در صورت افزايش اجاره بها، بتواند آن را بپردازد.

۳. شرايط كار :

يكي ديگر از نكاتي كه حتماً قبل از بستن قرارداد اجاره لازم است مالك مغازه از آن اطلاع داشته باشد و در اجاره نامه ذكر شود جزييات دقيق شرايط كار و نوع اجناسي است كه اجاره كننده مغازه قصد فروش آن ها را دارد. زيرا ممكن است صاحب ملك مغازه‌ را صرفاً براي برخي از مشاغل اجاره دهد. به طور مثال شغل‌ هايي مانند رستوران و مكانيكي آلودگي‌ هاي خود را دارند به همين دليل بهتر است از قبل مؤجر در جريان اين موضوع قرار بگيرد تا بعداً در مدت اجاره با مشكل مواجه نشوند.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ...

بازدید : 244
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

نكته‌اي كه در طلاق از شوهر مفقودالاثر اهميت دارد اين است كه قانون زماني حكم طلاق را صادر مي‌كند كه مرد را فوت كرده اعلام كند. طبق قانون مدني مواردي كه مرد فوت شده به‌ حساب مي‌آيد مشخص شده است.

اجاره مغازه

گاهي اوقات در زندگي شرايطي به وجود مي‌آيد كه براي مدت زمان طولاني زن و شوهر از يكديگر جدا زندگي مي‌كنند. در واقع ممكن است به دليل جنگ، سفر يا هر علت ديگري، مرد براي مدت‌ هاي طولاني ناپديد شود. در چنين شرايطي اگر چهار سال تمام از شوهر خبري نشود، زن اين حق را دارد كه تقاضاي طلاق كند. اما اگر در صورت درخواست طلاق غيابي از طرف زن ، چه كسي بايد حق و حقوق وي را بپردازد؟ در مجله دلتا به بررسي اين موضوع مي‌پردازيم.

اعلام مفقودي همسر

روش‌هاي زيادي براي مفقودالاثر شدن وجود دارد به اين دليل به موجب قانون همين كه مرد ديگر در دسترس نباشد و زن هيچ خبري از او نداشته باشد، مفقودالاثر به حساب مي‌آيد. شايان ذكر است كه براي صدور حكم به مفقود‌الاثري يك نفر كافي است كه مدتي طولاني از وي خبري نباشد، به اين معنا كه زن آدرس محلي كه مرد رفته است را نداشته باشد و نتواند او را پيدا كند. البته اگر اطلاع داشته باشد كه شوهر زنده است اما ديگر هيچ‌ گاه نزد وي باز نمي‌گردد، مرد را از حكم مفقود‌الاثري خارج مي‌كند.

طلاق غيابي

طلاق غيابي از طرف زن چگونه است ؟

در صورتي كه غيبت شوهر باعث سختي و مشقت براي زن شده به طوريكه ادامه زندگي براي وي غير قابل تحمل باشد، و ۴ سال از غيبت شوهر بگذرد زن مي‌تواند تقاضاي طلاق كند. شايان ذكر است در مواردي كه زن دادخواست طلاق مي‌دهد بايد نشاني دقيق خوانده (مرد) را در دادخواست خود، ذكر كند. اما به فرض اين كه شوهر مفقود شده و اطلاعي از نشاني او نداشته باشد، زن موظف است دادخواست طلاق را به طرفيت خوانده مجهول ‌المكان به دادگاه ارائه ‌كند. يعني در برگه دادخواست در ستون خوانده عبارت «مجهول المكان» را قيد كرده و همچنين ابلاغ وقت دادرسي از طريق انتشار آگهي در روزنامه كثيرالانتشار را درخواست مي‌كند.

رسيدگي به اين دادخواست رسيدگي غيابي و رأي صادره رأي غيابي محسوب مي‌شود. در چنين مواردي دادگاه براي اجراي حكم غيابي از زن مي‌خواهد كه يك ضامن معتبر معرفي يا تأمين متناسب پرداخت كند. در خصوص صدور حكم طلاغ غيابي بايد در نظر داشت كه از شوهر مفقودالاثر نبايد هيچ خبر يا اثري وجود داشته باشد، يعني حتي زن اطلاع نداشته باشد كه اين فرد در قيد حيات يا فوت كرده است.

البته در قانون، زمان معيني تعيين شده است كه اگر در آن مدت زن هيچ اطلاعي از شوهر خود نداشته باشد، شوهر مفقودالاثر به حساب مي‌آيد و دادگاه حكم به مفقودالاثرى او مي‌دهد، اين مدت زمان ۴ سال است. بحث نفقه يكي از مسائل مهم در ايام غيبت شوهر مفقودالاثر است. به اين ترتيب زن مي‌تواند از مالي كه از همسر به جاي مانده است خرج زندگي‌ خود و اگر فرزند دارد را بپردازد. اما در مواردي كه مرد مالي ندارد تا زن بتواند به كمك آن زندگي خود را بگذارند. به موجب قانون زن بايد درخواست عسر و حرج را به دادگاه ارائه كند. كه در اين صورت حكم طلاق براي وي زودتر صادر مي‌شود.

طلاق غيابي زن

طريقه اثبات فوت شوهر مفقودالاثر

نكته‌اي كه در طلاق از شوهر مفقودالاثر اهميت دارد اين است كه قانون زماني حكم طلاق صادر مي‌كند كه مرد را فوت كرده اعلام كند. طبق قانون مدني مواردي كه مرد فوت شده به‌ حساب مي‌آيد ليست شده است. موارد زير از جمله مواردي محسوب مي شود كه شخص غايب زنده فرض نمي‌شود:
۱) وقتي كه ده سال تمام از تاريخ آخرين خبري كه زنده بودن شخص غايب را تاييد كند گذشته و در انقضاء مدت مذكور سن شخص بيش از ۷۵ سال باشد.
۲) وقتي كه فرد جزء نيروهاي مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود شده است و با گذشت سه سال تمام از برقراري صلح بدون اينكه‌ خبري از او برسد جنگ به پايان نرسيده باشد مدت مذكور ۵ سال از تاريخ ختم جنگ محسوب مي‌شود.
۳) وقتي كه فرد حين سفر دريايي با كشتي دچار حادثه شده و كشتي غرق يا از بين برود در حاليكه سه سال تمام از آن حادثه گذشته ‌باشد بدون اينكه از آن مسافر خبري برسد.

البته در خصوص سفر دريايي در قانون زمان‌ هاي خاصي در نظر گرفته شده است. به اين صورت كه اگر با اتمام مدت هاي زير كه مبدأ آن از روز حركت كشتي به حساب مي‌آيد كشتي به مقصد نرسيده باشد ‌و در صورت حركت بدون مقصد به بندري كه از آنجا حركت كرده بازنگردد و از وجود آن هيچ خبري نباشد كشتي از بين رفته محسوب ‌مي‌شود.
الف) يك سال براي مسافرت در درياي خزر و آب هاي خليج فارس
ب) دو سال براي مسافرت در درياي عمان، اقيانوس هند، درياي احمر، درياي سفيد (‌مديترانه)، درياي سياه و درياي آزوف
ج) سه سال براي مسافرت در ساير درياها
بنابراين اگر كسي در نتيجه هر موردي كه در قانون به آن اشاره نشده است، يا حتي در اثر مسافرت با هواپيما مفقود شده باشد وقتي مي‌توان حكم فوت فرضي وي را صادر كرد كه پنج سال از تاريخ آخرين خبري كه از وي رسيده است، بگذرد.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ...

بازدید : 242
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

سرقفلي حقي است كه قانون‌ براي مستاجران اماكن تجاري در نظر گرفته تا از آن‌ ها به نحوي ويژه حمايت كرده باشد. به اين ترتيب كه هنگام عقد قرارداد مستاجر مبلغي را تحت عنوان سرقفلي به مالك مي‌پردازد كه در عرف اين كار خريد سرقفلي گفته مي‌شود.

سرقفلي چيست

گاهي مشاهده مي‌شود كه در آگهي‌ هاي فروش مغازه نوشته شده سرقفلي مغازه به فروش مي‌رسد. ممكن اين سؤال ايجاد شود كه سرقفلي چيست و طبق قانون چه شرايطي دارد؟ در مجله دلتا به بررسي اين سؤالات مي‌پردازيم كه سرقفلي چيست و در اين خصوص كه چه مواردي باعث از بين بردن حق سرقفلي مي‌شوند پاسخ داده شده است. پس در ادامه با ما همراه باشيد.

سرقفلي چيست ؟

سرقفلي حقي است كه قانون‌ براي مستاجران مكان هاي تجاري در نظر گرفته است تا از آن‌ ها به نحوي ويژه حمايت كرده باشد. به اين ترتيب كه هنگام عقد قرارداد مستاجر مبلغي را تحت عنوان سرقفلي به مالك مي‌پردازد كه در عرف اين كار خريد سرقفلي گفته مي‌شود. در پاسخ به اين سؤال كه اغلب پرسيده مي‌شود كه سرقفلي مغازه چيست ؟ بايد گفت كه در صورت خريد سرقفلي مغازه، مالك موظف است هنگام تخليه ملك سرقفلي را به قيمت روز محاسبه كرده و به مستاجر پرداخت كند. بنابراين مي‌توان گفت كه سرقفلي فقط مختص مكان هاي تجاري است و براي واحد هاي مسكوني چنين حقي در نظر گرفته نشده است و نيز توجه به دو نكته ضروري است اولاً قراردادي كه منعقد مي‌شود، بايد عنوان اجاره داشته باشد. به عنوان مثال در قراردادهاي صلح چيزي تحت عنوان سرقفلي وجود ندارد. دوماً مستاجر بايد مبلغ را به طور دقيق و صريح تحت عنوان سرقفلي به مالك پرداخت كرده باشد.

سرقفلي مغازه

چه اقداماتي موجب از بين رفتن حق سرقفلي مي‌شوند؟

طبق قوانين و‌ مقررات، برخي اقدامات منجر به ساقط شدن حق سرقفلي خواهد شد. برخي از اين موارد توضيح داده شده است.

۱. انتقال سرقفلي به غير ؛

اگر در قرارداد رسمي حق انتقال به غير، از صاحب سرقفلي گرفته شده باشد، و يا در سند عادي بين طرف هاي قرارداد ذكر شده باشد، و صاحب سرقفلي اقدام به انتقال يا فروش سرقفلي به شخصي ديگر كند، مالك ملك مي‌تواند با پرداخت نصف حق سرقفلي به مالك يا خريدار فعلي سرقفلي، آن ملك را تخليه كند.

۲. تغيير شغل ؛

مالك سرقفلي فقط مي‌تواند به شغلي كه در قرارداد نوشته شده بپردازد و در صورتي كه بدون رضايت از مالك، شغل خود را تغيير دهد حق و حقوق قانوني او از بين خواهد رفت، و مالك مي‌تواند بدون پرداخت هيچ مبلغي حكم به تخليه ملك خود بگيرد.

حق سرقفلي مغازه

۳. تعدي و تفريط در ملك ؛

هرگونه اقدام از غير متعارف عليه مال ديگري و همچنين عدم انجام تعهدات در حفظ و نگهداري مال مالك از لحاظ قانوني تعدي و تفريط محسوب مي‌شود. بنابراين به موجب قانون اگر صاحب سرقفلي در مورد ملك، تعدي و يا تفريط داشته باشد، تمام حق و حقوق قانوني وي از بين مي‌رود و مالك مي‌تواند بدون پرداخت هيچ هزينه اي ملك خود را تخليه كند. به طور مثال تغييراتي كه به اصل بنا لطمه وارد و يا چيزي به آن اضافه كند از مصاديق تعدي و تفريط به شمار مي‌رود، و باعث تخليه محل بدون پرداخت حق سرقفلي خواهد شد. البته در مواردي كه تغييرات به اصل بنا لطمه اي وارد نكند و منجر به استفاده بهتر و راحت تر مستاجر از ملك شود، تعدي و تفريط محسوب نخواهد شد.

۴. عدم پرداخت اجاره بها توسط خريدار سرقفلي

يكي ديگر از مواردي كه موجب از بين رفتن حق سرقفلي مي‌شود تاخير در پرداخت اجاره بها است.طبق قانون در صورت عدم پرداخت اجاره بها، مالك سرقفلي موظف است در نهايت تا دهم ماه بعد اجاره خود را پرداخت كند،در غير اين صورت مالك مي‌تواند با مراجعه به مراجع قضايي براي مستاجر اظهارنامه ارسال كند و اگر پس از دو بار ارسال اظهار نامه اجاره بها پرداخت نشود، مالك اين حق را خواهد داشت حكم تخليه ملك را به صورت قانوني دريافت كند.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا...

بازدید : 219
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

ساعات كار كارمندان دولت 44 ساعت در هفته است و تنظيم و ترتيب ساعات كار ادارات با پيشنهاد سازمان مديريت و تصويب هيات وزيران تعيين مي‌شود و تغيير ساعت كار كارمندان در موارد ضروري با رعايت سقف مذكور با سازمان مديريت و برنامه ريزي است.

ساعت كار كاركنان

تعيين ساعت كار كاركنان دولت يكي از موضوعاتي است كه براي خيلي از مردم به خصوص كارمندان ايجاد سؤال كرده است. دولت عهده دار تعيين و تنظيم ساعات كار كارمندان است و مصالح و نظم عمومي جامعه ايجاب مي‌كند كه ساعت كار براي عموم تعيين و به شكل مناسب اطلاع رساني شود. در ادامه با مجله دلتا همراه باشيد.

ساعت كار طبق قانون كار

مطابق ماده ۸۷ قانون مديريت خدمات كشوري ساعات كار كارمندان دولت ۴۴ ساعت در هفته است و تنظيم و ترتيب ساعات كار ادارات با پيشنهاد سازمان مديريت و تصويب هيات وزيران تعيين مي‌شود و تغيير ساعت كار كارمندان در موارد ضروري با رعايت سقف مذكور با سازمان مديريت است. شايان ذكر است كه در سال ۱۳۹۰ دولت براساس قانون براي كنترل منابع آلوده كننده هوا اقدام به كنترل تردد وسايل نقليه و به تبع آن كاهش ساعات كار ادارات شهر تهران كرده است. بنابراين اصل براين است كه فقط در شرايط خاص نظير آلودگي هوا و تغييرات جوي دولت مي‌تواند ساعت هاي كاري را براي مقطع زماني مشخص به صورت موقت كم و زياد كند و با بازگشت شرايط جوي به حالت عادي ساعت هاي كاري نيز بايد به همان ميزان كه در قانون آمده برگردانده شود.

ساعات كار

نقش دولت در تعيين ساعت كار كاركنان چيست؟

كارمندان مي‌توانند با موافقت دستگاه هاي اجرايي، ساعات كار خود را تا يك چهارم ساعت كار روزانه يعني حداكثر ۱۱ ساعت كاهش دهند و ميزان حقوق و مزايا و نحوه محاسبه سوابق خدمت اين قبيل كارمندان متناسب با ساعات كار آنان تعيين خواهد شد. همچنين طبق قانون، دستگاه هاي اجرايي مي‌توانند در موارد خاص با موافقت هيات وزيران و رعايت سقف ساعات كار با توجه به شرايط جغرافيايي و منطقه اي و فصلي ساعات كار خود را به ترتيب ديگري تنظيم كنند.

علاوه بر آن كليه دستگاه هاي اجرايي استاني موظفند ساعات كار خود را در ۶ روز هفته تنظيم كنند. شايان ذكر است كه هر يك از دولت ها بر اساس مصالح و با توجه به شرايط ساعات كار كاركنان خود را تنظيم مي‌كنند. با وجود اين بايد اين تغييرات با رعايت سقف ساعات كار و مقتضيات اجتماعي باشد. به عنوان مثال دولت قبل به دليل بحث آلودگي هوا در مقطعي ساعات كار كاركنان را تغيير داد. بنابراين اقدام دولت به تعيين ساعات كار منطبق با اختيارات و ضوابط قانوني است اما نكته اي كه وجود دارد اين اختيار براي تهران به صورت مستقيم توسط هيات دولت به اجرا گذاشته مي‌شود و در استان ها اين اختيار به استانداري ها داده شده است.

مطابق قانون مديريت خدمات كشوري هر يك از دستگاه هاي اجرايي مي‌توانند در موارد خاص با موفقيت هيأت وزيران و رعايت سقف ساعات كار با توجه به شرايط مختلف، ساعات كار خود را به گونه اي ديگر تنظيم كنند و اين امر تأثيري در اختيارات مربوطه ندارد. بنابراين مهم ترين اصل در چنين مواردي ارائه خدمات عمومي به افراد و تعطيل نشدن اين گونه خدمات است.

ساعت كار كارمندان

آيا دوركاري هم شامل ساعت كار مي‌شود؟

طبق قانون مديريت خدمات كشوري ۴۴ ساعت كار در هفته به مفهوم الزام به حضور فيزيكي كاركنان ادارات در محل كار نيست بلكه دوركاري را نيز شامل مي‌شود. همچنين بروز مشكلاتي مانند ترافيك و آلودگي هوا از علل و دلايل كاهش ساعات كار در تهران بوده است در نهايت ديوان عدالت اداري در راي خود اقدام دولت را در كاهش ساعات اداري قانوني اعلام كرده است.

نكات حقوقي مهم در مورد ساعت كار كاركنان

۱. هرگونه تغيير در ساعات اداري بايد با توجه به اختيارات قانوني انجام شود.

۲. مسئوليت تعيين ساعات كار كارمندان، هيات وزيران يا مراجع مورد نظر اين نهاد است

۳. در بخش كارگري مقررات تعيين ساعات كار، طبق مقررات كارگاه هاي بخش خصوصي يا همان كارگاه ها است.
۴.دولت ها علاوه بر تعيين ساعات كار مي‌توانند براي مباحث آلودگي هوا يا موارد ديگري ساعات كار را كاهش يا افزايش دهند.

۵. هر يك از افراد حقيقي و حقوقي و از جمله قضات دادگاه ها مي‌توانند ضمن مراجعه به ديوان عدالت اداري نسبت به تعيين ساعات كار درخواست رسيدگي كنند.

مطالب بيشتر در مجله حقوقي دلتا ...



بازدید : 263
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

طبق قانون اين اختيار به مرد داده شده كه در صورت لزوم مي‌تواند با رعايت كردن شرايط مقرر در قانون، به دادگاه خانواده مراجعه و همسر خود را طلاق دهد. در مواردي كه مرد درخواست طلاق مي‌دهد بايد براي طلاق دادن دليل موجه داشته باشد. منظور از دليل موجه شرايطي چون اعتياد يا عدم تمكين و.. از طرف زن است.

درخواست طلاق از طرف زن

گاهي زن و شوهر به دليل اختلافات و عدم تفاهم يا دلايل ديگر به جايي مي‌رسند كه ادامه زندگي با يكديگر براي آن ها سختي و ناراحتي به همراه دارد و ممكن نيست و به همين دليل تصميم به طلاق و جدايي از يكديگر مي‌گيرند. گاهي ممكن است اين درخواست از طرف زن باشد و يا گاهي مرد مصمم به طلاق باشد و در بعضي موارد هم هر دو با توافق يكديگر اين تصميم را مي‌گيرند. اما در قانون درخواست طلاق از طرف زن با درخواست طلاق از سوي مرد تفاوت هايي دارد. كه در مجله دلتا به بررسي اين تفاوت ها مي‌پردازيم.

طلاق از طرف مرد

طبق قانون اين اختيار به مرد داده شده كه در صورت لزوم مي‌تواند با رعايت كردن شرايط مقرر در قانون، به دادگاه خانواده مراجعه و همسر خود را طلاق دهد. در مواردي كه مرد درخواست طلاق مي‌دهد بايد براي طلاق دادن دليل موجه داشته باشد. منظور از دليل موجه شرايطي چون اعتياد يا عدم تمكين و.. از طرف زن است. بنابراين در صورتي كه مرد هيچگونه دليلي نداشته باشد لازم است كه تمام حق و حقوق زن كه عبارتند از مهريه، نفقه ، دادن جهيزيه و اجرت المثل و در صورت امكان داشتن شرط تصنيف دارايي ( بر اساس اين شرط نصف دارايي مرد به زن تعلق مي‌گيرد) است. در واقع مرد موظف است كه تمام مهريه همسر خود را در صورت داشت اموال و دارايي بپردازد، و در مواردي كه اموالي نداشته باشد بايد مهريه را به صورت اقساط پرداخت كند. در صورت طلاق تمام جهيزيه زن به او برگردانده مي‌شود مگر اينكه وسايل دچار خرابي و ايراد شده باشد كه در اين صورت مرد مكلف نيست اين اموال را تهيه كند.

طلاق از طرف مرد

در خصوص نفقه بايد در نظر داشت كه، در تمام مدتي كه درخواست طلاق زن و مرد تحت بررسي است ، مرد موظف است كه نفقه همسر را به او پرداخت كند. شرط تصنيف دارايي نيز در صورتي كه در عقدنامه قيد شده باشد بايد انجام و نصف اموال مرد به زن واگذارشود، البته منظور از نصف كاملا نيمي از اموال نيست و در خيلي موارد شامل يك سوم يا يك چهارم از اموال مي‌شود.

درخواست طلاق از طرف زن

بر اساس قانون، درخواست طلاق از جانب زن در صورتي امكانپذير است كه در زندگي زناشويي شرايطي وجود داشته باشد كه باعث سختي و مشقت (عسر و حرج) وي شود. به طور مثال اعتياد شوهر به طوري كه براي زن زيان آور و غير قابل تحمل باشد و يا عدم امنيت وي در خانه همسر و … كه در چنين مواردي دادگاه حتي در صورت مخالفت شوهر حكم طلاق زن را صادر مي‌كند. بنابراين طلاق از جانب زن در دو حالت امكان پذير است :

  1. طبق شرايطي كه در قانون تعريف شده باشد. (شرايط عسر و حرج)
  2. زن در شروط ضمن عقد، حق طلاق را قيد كند.

شايان ذكر است كه يكي از مهم ترين دلايلي كه زن مي‌تواند به راحتي اين حق براي زن وجود دارد اين است كه در عقدنامه حق طلاق به زن داده شود و مرد خود وكالت دهد كه زن مي تواند در هر زمان كه بخواهد طلاق بگيرد.

طلاق از طرف زن

دادخواست طلاق از جانب زن و مرد در دوران عقد

طلاق از طرف زن

در هنگام عقد ازدواج اجازه پدر دختر براي ازدواج وي لازم است و ازدواج فقط با اجازه پدر امكان پذير است. اما در طلاق بر خلاف ازدواج چنين شرايطي وجود ندارد و زن باكره مي‌تواند بدون اينكه پدر رضايت دهد طلاق بگيرد. بنابراين هر چند كه در دوران عقد زن و مرد زندگي مشترك را شروع نكرده اند اما در خيلي موارد زن در صورتيكه شرايط لازم را داشته باشد مي‌تواند درخواست طلاق دهد و در اين خصوص به او حق طلاق داده مي‌شود و طبق قانون زن مي‌تواند تقاضاي مهريه كند كه نصف مهريه به زن داده مي‌شود.

طلافق از طرف مرد

در دوران عقد نيز مرد مانند شروع زندگي مشترك مي‌تواند درخواست طلاق دهد اما لازم است كه حق و حقوق زن را پرداخت كند. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه در طلاق در دوران عقد فقط لازم است كه مهريه و نفقه به زن پرداخت شود و او طلاق بگيرد، بر خلاف مواقعي كه زندگي مشترك شروع شده است لازم است كه در آن صورت اگر درخواست طلاق دهد بايستي تمام حقوق زن را اعم از مهريه، نفقه، اجرت المثل و تصنيف دارايي و … بپردازد. اشاره به اين نكته ضروري است كه در خصوص تصنيف دارايي به زن در دوران عقد چيزي تعلق نمي‌گيرد حتي اگر در عقدنامه قيد شده باشد كه شرط تصنيف دارايي انجام شود، زيرا تصنيف دارايي به اموالي مربوط مي‌شود كه مرد بعد از زندگي مشترك به دست آورده است به همين دليل در دوران عقد اين اموال به زن تعلق نمي‌گيرد.



تعداد صفحات : 32

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1523
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 297
  • بازدید کننده امروز : 0
  • باردید دیروز : 744
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 298
  • بازدید ماه : 5295
  • بازدید سال : 9399
  • بازدید کلی : 248031
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه