loading...

Delta Law

مجله دلتا

بازدید : 25
سه شنبه 7 ارديبهشت 1400 زمان : 14:46

هر زنی تسلط بر بدن خود دارد و هر تصمیم معقولی در این خصوص داشته باشد کاملا دست خودش است. پس قانون گفته است هیچ زنی برای انجام عمل‌های جراحی زیبایی به اجازه شوهرش احتیاج ندارد.
اجازه شوهر برای عمل

یکی از سوالات متداول این روزها این است که آیا زن برای عمل زیبایی نیاز به اجازه همسر دارد؟ جواب این سوال کاملا واضح است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی اجازه شوهر برای عمل زیبایی می‌پردازیم.

کسب رضایت در عمل های جراحی

با توجه به بند ۲ از ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی، می‌توان این‌گونه عنوان کرد: هر نوع عمل جراحی یا طبی مشروع، باید با رضایت شخص یا اولیا یا سرپرستان یا نمایندگان قانونی آن‌ها و رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی انجام شود. در موارد فوری اخذ رضایت ضروری نخواهد بود. بر این اساس است که با توجه به این ماده می‌توان گفت در عمل‌های جراحی که به صورت فورس ماژور نیست، رضایت خود شخص و یا اولیا و سرپرست او گرفته می‌شود.

تمامی اشخاص چه زن باشند و چه مرد، از نظر قانون بعد از اینکه به سن بلوغ رسیدند، رشید به حساب می‌آیند و برای انجام عمل‌های زیبایی نیازی به اجازه و رضایت از شخص دیگری ندارند.

 اجازه شوهر برای عمل

اجازه شوهر برای عمل زیبایی

در این خصوص باید بگوییم بعد از ازدواج، همه ما باید تابع تکالیف و قوانینی باشیم تا زندگی آرامی را تجربه کنیم. اگر بخواهیم دچار تبعات حقوقی نشویم، مجبوریم آن‌ها را رعایت کنیم. چون بحث سر این است که این گونه عمل‌ها واجب نیست و برای حفظ سلامتی زن ضروری نیست؛ فقط از لحاظ زیبایی روی ظاهر زن تاثیرگذار خواهد بود. تمکین یکی از وظایف اصلی زن در قبال شوهر است. تمکین دو نوع عام و خاص دارد که تمکین عام یعنی پذیرش ریاست خانواده توسط مرد از سوی زن. طبق ماده ۱۱۰۲ قانون مدنی زوجین موظف به حسن معاشرت با یکدیگر هستند. در هر صورت فرض می‌کنیم خانمی قصد دارد بینی خود را جراحی زیبایی کند. در هیچ جای قانون وضع نشده است که برای این کار نیاز به اجازه شوهرش دارد. از طرفی مراکز درمانی نیز نیاز به دریافت اجازه شوهر برای انجام عمل‌های زیبایی خانم‌ها ندارند.

سوال دیگری که برای خیلی از زوجین پیش می‌آید این است که آیا انجام این گونه عمل‌ها، جزء نفقه زن محسوب می‌شود و مرد بایستی هزینه این گونه عمل‌ها را پرداخت کند؟ جواب کاملا واضح است، فقط هزینه‌های درمانی متعارف و واجب است که جزء نفقه محسوب می‌شود و پرداخت هزینه‌های عمل‌های زیبایی بر عهده زوج نیست.

پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر مطلب نحوه اعتراض به میزان نفقه را مطالعه کنید.

بازدید : 80
يکشنبه 14 دی 1399 زمان : 17:03

تمکین در لغت به معنای الزام است، با این حال تمکین از منظر حقوق خانواده به معنای اطاعت و پیروی زن از شوهر در امور زندگی و روابط زناشویی بدون عذر شرعی است.

عواقب تمکین نکردن زن از شوهر

مطابق با قانون مدنی کشور، پس از ازدواج هر یک از زوجین نسبت به یکدیگر دارای وظایفی هستند، یکی از این تکالیف تمکین زن از شوهر است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی تمکین نکردن زن از شوهر و عواقب آن می‌پردازیم.

عدم تمکین زن از شوهر به چه معنا است؟

زن و مرد هر یک موظف هستند تا تکالیف خود را در برابر یکدیگر انجام داده و با یکدیگر حسن معاشرت داشته باشند. در غیر این صورت، مصداق نشوز تلقی شده و منجر به پیامدهایی برای هر یک از آنان می‌شود. نشوز به معنای عدم تمکین یا عدم ایفای هریک از وظایف و تکالیف میان زوجین است. از منظر حقوقی و در قالب زندگی زناشویی هر گاه زن بدون عذر شرعی از همسر خویش در رفع نیازهای جنسی و امور خانواده تمکین نکند، حق پرداخت نفقه از سوی مرد برای زن سلب می‌شود.

عواقب تمکین نکردن زن از شوهر

عواقب تمکین نکردن زن از شوهر

عدم تمکین زن از شوهر پیامدهایی را به دنبال دارد، از جمله این پیامدها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • عدم استحقاق زن نسبت به نفقه ( ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی)
  • کسب اجازه ازدواج مجدد از دادگاه (مواد ۱۶ و ۱۷ قانون حمایت خانواده)، به این منظور مرد بایستی به دادگاه رجوع و با اثبات عدم تمکین همسر خود، از دادگاه اجازه ازدواج مجدد بگیرد.
  • امکان طرح دعوا طلاق از سوی مرد

پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر امکان مطالبه مجدد مهریه پس از بخشیدن آن وجود دارد؟ را مطالعه کنید.

با مجله حقوقی دلتا همراه باشید

بازدید : 94
چهارشنبه 3 دی 1399 زمان : 17:35

ممنوع المعامله به شخصی اعم از حقیقی یا حقوقی گفته می‌شود که توسط مقامات قضایی از تصرف در اموال خود منع شده است.

ممنوع المعامله

گاهی افراد به دلایلی قانونی از انجام معاملات منع می‌شوند. تنها افراد خاصی از انجام معامله منع می‌شوند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی افراد ممنوع المعامله می‌پردازیم.

اشخاص ممنوع المعامله

افراد ممنوع المعامله عبارت‌اند از:

  • تجار ورشکسته
  • محکومین دادگاه‌ها
  • اشخاصی که عاقل، بالغ و رشید نیستند، یا به عبارت دیگر فاقد اهلیت هستند

دلیل ممنوعیت اشخاص گروه اول و دوم حمایت از افراد جامعه و نظم عمومی در معامله با افرادی است که به سبب ملاحظات قانونی، سیاسی یا اقتصادی در انجام معامله ممنوع و محدود شده‎اند. این افراد از سوی مراجع قضایی به سبب ارتکاب جرایم و یا بدهی یا ممنوعیت‌های قانونی دیگر به‎ طور کلی ممنوع المعامله و در مواردی برخی از اموال آنها توقیف می‎شوند. این افراد تا زمانی که از آن‌ها رفع ممنوعیت نشود حق انجام معامله در خصوص املاک و دیگر دارایی‌ها به خصوص در دفاتر اسناد رسمی را نخواهند داشت. دلیل و مبنای حقوقی ممنوعیت اشخاص دسته سوم رعایت مصلحت گروهی از اشخاص به علت رضایت نداشتن و یا فقدان قوه سنجش مصلحت‌شان است. در واقع این افراد به‌خودی‌خود قادر به درک و تشخیص مصلحت خود نیستند. بنابراین، قانون‌گذار با منع کردن این افراد، راه سوءاستفاده از اموال آن‌ها را مسدود می‌کند. دلیل عمده ممنوعیت این اشخاص، حمایت از حقوق خود آن‌ها است.

ممنوع المعامله

در این زمینه لازم است نکاتی را در نظر گرفت که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ممنوع المعاملگی ناشی از حکم قضایی صرفا منصرف به نقل و انتقال است ولی دفاتر اسناد رسمی از تنظیم هرگونه سند مشخص ممنوع المعامله منع شده‌اند
  • شخص ممنوع المعامله، می‌تواند قبول وکالت رسمی کند ولی از اعطا وکالت رسمی منع شده است
  • قبل از هرگونه معامله با اشخاص از وضعیت حقوقی آن‌ها در خصوص ممنوع المعاملگی از طریق دفاتر اسناد رسمی مطلع شوید

چگونه می‌توان از ممنوع المعامله بودن یک شخص اطلاع پیدا کرد؟

از طریق دفاتر ثبت اسناد کشور و معاونت قضایی دادستانی کل کشور و ادارات ثبت اسناد و املاک می‌توان جهت استعلام نسبت به وضعیت ممنوع المعامله بودن افراد اطلاع پیدا کرد. بنابراین، قبل از انجام هرگونه معامله به منظور جلوگیری از بروز مشکلات بعدی از این موضوع آگاهی کسب کنید.

برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر چه کسانی ممنوع الخروج می‌شوند؟ را مطالعه کنید.

با مجله حقوقی دلتا همراه باشید

بازدید : 80
چهارشنبه 3 دی 1399 زمان : 17:20

عدم تمکین مرد در صورتی که سبب عسر و حرج زن بشود سبب ایجاد حق طلاق برای زوجه خواهد شد.

تمکین مرد از زن

زمانی که زن و مردی به عقد نکاح هم در می‌آیند و با یک‌دیگر عروسی می‌کنند، باید وظایفی را به صورت متقابل به عهده گرفته و به خوبی آن را انجام بدهند که یکی از این وظایف متقابل، تمکین است. تمکین در اصطلاح حقوقی به معنای اطاعت کردن و ملزم شدن است و یک لغت عام به حساب می‌آید که در خصوص هر کسی کاربرد دارد؛ اما بر اساس قوانین و مقررات جاری در کشور اصولا زمانی که از تمکین صحبت می‌شود، منظور آن است که زن باید از شوهر خود حرف شنوی داشته باشد و در امور کلی مربوط به زندگی زناشویی با وی هماهنگ باشد. با این حال، الزام به تمکین را نمی‌توان تنها به عنوان تکلیف زن تلقی کرد؛ لذا حسن معاشرت مرد در طول زندگی با همسر و بر طرف کردن نیازهای وی نیز به نوعی تمکین از طرف شوهر تلقی می‌شود که خوشبختانه در قانون راهکارهایی برای تمکین از طرف شوهر نیز پیش بینی شده است.در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی تمکین مرد از زن می‌پردازیم.

تمکین از طرف مرد

بنا به قانون مدنی شوهر نیز مکلف است که با همسر خود حسن معاشرت داشته باشد و علاوه بر آن، در تقویت مبانی زندگی خانوادگی با همسر خود مشارکت و تعامل داشته باشد. لذا در صورتی که مرد از انجام وظایف کلی زندگی مشترک خود سر باز زند، دلیلی ندارد که نتوان از تمکین شوهر سخن گفت. چرا که در این شرایط، زندگی خانوادگی و مشترک زوجین با خلل مواجه شده که جبران آن غیر ممکن است. با این حال، در آرا بسیاری از دادگاه‌ها تمکین مختص زن است و تمکین از طرف شوهر معنایی ندارد.

تمکین مرد از زن

دعوای الزام به تمکین شوهر

اگر زن در دادگاه دعوایی به خواسته الزام به تمکین شوهر اقامه کند، محکوم به رد است. با این حال، اگر چه الزام به تمکین شوهر، تحت این عنوان غیر ممکن است، زوجه راهکارهایی در این خصوص خواهد داشت که تا حد زیادی در رابطه با الزام به تمکین شوهر مثمر ثمر است. به عنوان مثال، در عقد دائم مرد مکلف شده است که به همسر خود نفقه دهد. حال اگر مرد از پرداخت نفقه به زن امتناع کرد، زن می‌تواند به دادگاه مراجعه کند و دادخواست مطالبه نفقه دهد. همچنین در صورتی که مرد، زن را از منزل مشترک بیرون کرده باشد و از زندگی مشترک با زن امتناع کرده باشد، زن این امکان را خواهد داشت که به جرم ترک انفاق از شوهر شکایت کند. در صورتی هم که خود مرد زندگی مشترک خانوادگی خود را ترک کرده باشد، زن می‌تواند ادعای عسر و حرج کند که در این صورت قاضی با ملاحظه شرایط تمکین شوهر، ممکن است حکم طلاق زن را صادر کند.

برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر به چه زنانی نفقه تعلق نمی‌گیرد؟ را مطالعه کنید.

با مجله حقوقی دلتا همراه باشید

بازدید : 91
شنبه 8 آذر 1399 زمان : 6:42

بنا بر ماده 867 قانون مدنی، ارث به فوت حقیقی یا به فوت فرضی مورث تحقق پیدا می‌کند.
ارث زن در ازدواج موقت

ازدواج موقت اگرچه اسمش موقت است اما بیشتر احکام مربوط به نکاح و زوجیت در آن جاری است. در ازدواج موقت دو نکته مهم وجود دارد که در ازدواج دائم موضوع کمی متفاوت است. در ازدواج موقت شرط تعیین مهریه و تعیین مدت عقد یک شرط اساسی محسوب می‌شود و در صورتی‌که مدت یا مهریه قید نشود، عقد دچار اشکال می‌شود. مهم‌ترین تفاوت بین ازدواج موقت و ازدواج دائم، ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر است. از جمله اشخاصی که بر اساس قانون مدنی از هم ارث می‌برند، زن و شوهری هستند که با هم عقد کرده باشند و در حین فوت، در زوجیت هم باشند. در قانون مدنی، ارث زن از شوهر در عقد دائم مشخص شده است، اما در نکاح موقت در قانون مورد پیش‌بینی قرار نگرفته است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی ارث زن در ازدواج موقت، می‌پردازیم.

میزان ارث زن

بنا بر ماده ۸۶۴ قانون مدنی ارث زن، از شوهر چنین مشخص شده است که از جمله اشخاصی که از هم ارث می‌برند، هریک از زوج‌ها است که در حین فوت دیگری زنده باشند. از جمله شرایط ارث بردن زن، از مرد این است که زن و مرد با هم عقد کرده باشند و در حین فوت دیگری زنده باشند. سهم ارث زن از شوهر در صورت داشتن فرزند و نداشتن فرزند با هم تفاوت دارد، در صورتی که مرد صاحب فرزند نباشد، سهم زن یک چهارم است اما در صورتی که مرد فرزند داشته باشد، ارث زن یک هشتم است.

ارث زن در ازدواج موقت

ارث زن در عقد موقت

بنا بر ماده ۹۴۰ قانون مدنی رابطه ارث میان زوج‌هایی برقرار شده است، که عقد دائم کرده باشند. بر اساس این ماده زوج‌ها که زوجیت آن‌ها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند، از یکدیگر ارث می‌برند. ارث نبردن زن در نکاح موقت، بر اساس قواعد فقهی است که در قانون مدنی هم از مفهوم مخالف ماده ۹۴۰ می‌توان آن را مشخص کرد. ارث بردن، جزء احکام آمره هستند و توافق بر خلاف آن، مجاز نیست. شرط ارث بردن، در عقد موقت صحیح نیست، چرا که شرط ارث در عقد موقت، میزان سهم الارث دیگران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

بازدید : 106
شنبه 8 آذر 1399 زمان : 6:31

بر اساس قانون، به محض اینکه عقدی میان زن و مرد منعقد شد، مرد به میزانی که مهریه همسر خود قرار داده است، در قبال همسر خود بدهکار می‌شود.

مهریه در طلاق

مهریه یکی از حقوق مالی زن است که او در همه حال حتی بعد از طلاق، هم مستحق دریافت آن از شوهر است. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی مهریه در طلاق غیابی می‌پردازیم.

طلاق غیابی

طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق در اختیار مرد است؛ بنابراین اگر مردی دادخواست طلاق به طرفیت همسرش بدهد چه زن در دادگاه حاضر شود و یا حضور پیدا نکند و لایحه نیز ندهد قطعا رای طلاق صادر خواهد شد؛ اما در حالت دوم رای صادره طلاق غیابی، است و زن می‌تواند در مهلت قانونی واخواهی کند. آنچه اهمیت دارد این است که رای طلاق به درخواست مرد از سوی دادگاه صادر می‌شود، به هر حال ثبت طلاق منوط است به پرداخت حقوق مالی زن که در رای دادگاه منعکس می‌شود. حقوق مالی زن در طلاق از طرف مرد عبارت است از مهریه، اجرت المثل ایام زوجیت (به شرط مطالبه از سوی زن)، نفقه ایام عده، نفقه معوقه (در صورت مطالبه زن و استحقاق او) و شرط تنصیف اموال مندرج در عقدنامه‌ به شرط امضا این شرط توسط مرد و موجود بودن اموال هنگام طلاق که بعد از عقد خریداری شده باشد.

مهریه در طلاق

تکلیف مهریه در طلاق غیابی

اگر دادگاه حکم طلاق غیابی را صادر کند، تا زمانی‌که تکلیف حقوق مالی زن از جمله مهریه مشخص نشود، این حکم به ثبت نخواهد رسید. مثلا در مورد اول گفتیم هر مردی با توجه به این­که حق طلاق در اختیار اوست می‌­تواند حتی بدون حضور زن در دادگاه، حکم طلاق را دریافت کند. اما زمانی مرد می­‌تواند این حکم را به ثبت برساند که تکلیف حقوق مالی همسر خود را مشخص کند. در صورت غیبت مرد و صدور حکم طلاق غیابی، اگر از قبل مهریه­‌ای برای زن تعیین و در عقدنامه قید شده باشد، در صورت نزدیکی زن و شوهر تمام مهریه به زن تعلق خواهد گرفت. اگر نزدیکی انجام نشده باشد، زن مستحق دریافت نصف مهریه مشخص شده خواهد بود. در صورتی که مهریه­‌ای در عقدنامه برای زن مشخص نشده بود، در صورت ازاله بکارت، مهرالمثل (متناسب با شان و شخصیت زن و اوضاع و احوال خانوادگی او) به زن تعلق خواهد گرفت. حال که در این موارد مرد غایب است و امکان پرداخت مهریه نیست، زن می‌­تواند با معرفی اموال و دارایی از همسر خود به دادگاه، متناسب با اندازه­‌ مهریه­‌ خود، روی اموال مرد دست بگذارد. در مواردی هم که مرد مبادرت به طلاق همسر خود کرده است، در صورت تقاضا دریافت مهریه از طرفه زن، مرد می­‌تواند دادخواست اعسار در پرداخت مهریه دهد و پس از بررسی دادگاه و اثبات ناتوانی مرد در پرداخت، دادگاه مرد را ملزم به پرداخت مهریه به صورت اقساط خواهد کرد.

با مجله حقوقی دلتا همراه باشید

بازدید : 97
شنبه 1 آذر 1399 زمان : 16:39

زن بعد از فوت شوهر می‌تواند مهریه‌اش را مطالبه کند.

دریافت مهریه بعد از فوت شوهر

یکی از مهمترین حقوقی که به موجب شرع و قانون به زن تعلق می‌گیرد مهریه‌ای است که به موجب عقد نکاح میان زن و مرد تعیین می‌شود. بر اساس قانون مدنی زن به محض عقد ازدواج مالک مهریه می‌شود و مرد از همان لحظه متعهد می‌شود که مهریه همسر خود را بپردازد، به لحاظ عرفی مطالبه مهریه معمولا حین دعوای طلاق در دادگاه مطرح می‌شود؛ اما در هر شرایطی زن امکان دریافت مهریه را خواهد داشت. حتی در صورتی که شوهر فوت کرده باشد نیز زن می‌تواند با ارئه دادخواستی مهریه‌اش را مطالبه کند که از اموال متوفی باید پرداخت بشود. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی دریافت مهریه زن بعد از فوت شوهر می‌پردازیم.

مهریه زن بعد از فوت شوهر

زن به محض وقوع عقد مالک مهریه شده است و می‌تواند هر زمان که بخواهد آن را مطالبه کند، به این معنا که پرداخت مهریه زن دِینی است که بر ذِمه مرد قرار گرفته است و جزو بدهی‌های مرد محسوب می‌شود. این مطلب که در صورت فوت مرد، دیگر زن نمی‌تواند مهریه‌اش را دریافت کند، صحیح نیست به دلیل آنکه مهریه زن بعد از فوت شوهر، جزو بدهی‌های مرد است که در طول مدت حیات وی، پرداخت نشده است و بر اساس قانون مدنی، پس از فوت وی در صورتی که اموالی از وی به جای مانده باشد، باید مهریه زن از اموال او پرداخت بشود.

دریافت مهریه بعد از فوت شوهر

چگونگی دریافت مهریه زن بعد از فوت شوهر

بر اساس قانون مدنی، زمانی که شخصی فوت می‌شود، ابتدا باید دیون و بدهی‌های مالی او باید پرداخت شود و سپس اگر چیزی باقی ماند، بر اساس قواعد ارث میان ورثه او تقسیم می‌شود؛ بنابراین، در صورتی که مردی فوت کند در حالی که مهریه همسرش را نپرداخته باشد، زن می‌تواند با ارائه دادخواست به دادگاه خانواده، مهریه‌اش را مطالبه کند؛ حتی در صورتی که تقسیم ترکه متوفی انجام شده باشد. دادخواست مطالبه مهریه باید به طرفیت ورثه متوفی اقامه شود. در مواردی هم که مهریه زن وجه رایج یا پول نقد باشد، تاریخ فوت مبنای محاسبه قرار می‌گیرد و زن بر اساس شاخص سال فوت شوهر مهریه را دریافت می‌کند. البته نکته مهمی که در رابطه با مهریه زن پس از فوت شوهر وجود دارد، آن است که مهریه زن غیر از ارثی است که به وی تعلق می‌گیرد. به این معنا که در صورت فوت مرد، زوجه هم قادر به مطالبه ارث بر طبق قانون مدنی خواهد بود و هم می‌تواند مهریه‌اش را مطالبه کند.

برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر بعد از عقد می‌توان مهریه را تغییر داد؟ را مطالعه کنید.

با مجله حقوقي دلتا همراه باشيد

تعداد صفحات : 32

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 1523
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 257
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 290
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 3075
  • بازدید ماه : 4510
  • بازدید سال : 8614
  • بازدید کلی : 247246
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه